خرید کتاب نبرد دریا (ماناک شکارچی خاموش) اثر آدام بلید

(خرید کتاب نبرد دریا (ماناک شکارچی خاموش) اثر آدام بلید با اطمینان از سایت ما)   در کتاب نبرد دریا “ماناک شکارچی خاموش”(3) آمده است: آیا جرات دارید وارد نبرد دریا شوید؟ روبات هیولای مرگبار دیگری برای مبارزه با مکس و دوست های شجاعش فرستاده شده است. ماناک ،شکارچی خاموش تنها با فکر نابود کردن مکس به هر قیمتی در اقیانوس شنا می کند !اما مکس باید زنده بماند زیرا اگر شکست بخورد،اقیانوس نموس محکوم به نابودی می شود… مکس روی اسکله شهر بزرگ آکورا ایستاده بود. مادرش دست چپ و پدرش دست راستش را گرفته بود. مادر مکس لباس مهندسی سبز کمرنگی به تن داشت و نسیم ملایمی موهای بلند قرمزش را تکان می داد. پدر مکس در یونیفورم سیاه مهندسی بسیار بلند قامت و مغرور به نظر می رسید. یک روز گرم و آفتابی بود و نور خورشید موج های اقیانوس را روشن کرده بود. مکس با خود فکر کر:((باورم نمی شود دوباره پیش مادر و پدرم هستم. مطمئن بودم که آن ها را تا ابد از دست داده ام))او به مادرش خندید. مادرش نیز با لبخند دستش را فشرد. مادرش پاسخ داد:((من هرگز از تو دور نبودم مکس.همیشه پیش تو بودم)) مکس رو به پدرش کرد.((شما چطور دور شدید؟شما را ربوده بودند؟)) پدرش سرش را تکان داد.((هرگز چنین اتفاقی رخ نداده بود.شاید خواب دیده ای)) مکس احساس کرد زمین زیر پایش میلرزد .به پایین نگاه کرد.اسکله درحال ترک خوردن بود. شکاف بزرگی میان او و مادرش به وجود آورده بود که رفته رفته بیشتر می شد. آن ها از یکدیگر جدا شدند و دست هایشان از هم دور شد .((مامان)) شکاف دیگری میان او و پدرش به وجود آمد.پدر و مادرش دست هایشان را به طرف او دراز کرده بودند اما زمین زیر پایشان آن ها را از هم دور می کرد …