یکی از مهم ترین مواردی که می تواند ما را جذب یک کتاب کند ، بدون شک نام و عنوانی است که برای آن در نظر گرفته شده است . هر چه نام یک کتاب جذابیت داشته باشد ، می تواند مخاطب را به خود جذب کند . البته نباید فراموش کنیم که متن و داستان کتاب هم خیلی مهم است .
برخی از کتاب ها هستند که با عنوانی که دارند ما را به خود جذب می کنند ، ولی از محتوای خوبی برخوردار نیستند و بعضی از کتاب ها هم دارای بهترین عنوان و هم دارای بهترین محتوا هستند . اگر به کتاب و کتابخوانی علاقه دارید ، می توانید با ما همراه باشید ، تا یکی دیگر کتاب هایمان را فروشگاه کتاب سراج به شما عزیزان و علاقه مندان به کتاب معرفی کنیم .
یکی از کتاب هایی که علاوه بر عنوان بسیار زییا و جذب کننده ای که دارد ، از محتوای خوبی هم برخوردار است و به خوبی می تواند مخاطب را ساعت های پای خود بنشاند ، کتاب زیبای خشم و هیاهو می باشد . این کتاب یکی از زیباترین و برترین آثار نویسنده آمریکایی ویلیام فاکنر است .
اگر با عنوان این کتاب جذب خواندن شدید ، با ما همراه باشید تا به معرفی بیشتر این کتاب بپردازیم و بخش کوتاهی از این کتاب را برای شما علاقه مندان به کتاب بازگو کنیم . به شما این اطمینان را می دهیم که پس از خواندن این مقاله شما هم یکی از طرفداران کتاب خشم و هیاهو خواهید بود .
معرفی کتاب خشم و هیاهو
یکی از مهم ترین خصوصیات این نویسنده آمریکایی این بود که در کنار نوشتن داستان های زیبا ، زندگی ها را نیز به تصویر می کشید . ویلیام فاکنر به دلیل آثر زیبایی که تالیف کرد ، موفق به کسب جایزه نوبل شد . جایزه ای که برای تمام مردم به خصوص نویسندگان ارزش بسیار زیادی دارد . در ابتدای کتاب خشم و هیاهو این نویسنده درمورد دریافت این جایزه بیان کرده است :
احساس میکنم این جایزه را نه به شخص من که به آثارم – که حاصل عمری پر از عذاب و عرقریزی روح آدمی است – دادهاند، آنهم نه به قصد کسب افتخار و از آن کمتر مال بلکه به این قصد که از مصالح روح آدمی چیزی آفریده شود که پیش از آن وجود نداشته است. پس این جایزه نزد من ودیعهای بیش نیست.
کتاب خشم و هیاهو جزء زیباترین و ماندگاررین آثار فاکنر بود . این کتاب توانست افراد زیادی را به کتاب علاقه مند کند . با توجه به این که این نویسنده یک رمان و یک داستان را برای مخاطبان خود در نظر گرفته بود ، اما توانست یک تصویر پر از مشقت و سختی را برای آن ها به تصویر بکشد .
کتاب خشم و هیاهو یکی از پیچیده ترین کتاب هایی است که تا به الان نوشته شده است ، افرادی که در زمینه کتاب خوانید حرفه ای شده اند ، قطعا حرف من را می فهمند . این افراد می توانند به خوبی این کتاب را بخوانند و درک کنند . اتفاقا خواندن کتاب های سخت برای این افراد کار خیلی راحت تری هم هست .
گاهی حتی ممکن است این افراد کتاب خشم و هیاهو را چندین بار خوانده باشند و کاری به سختی و پیچیده بودن آن نداشته باشند و تنها به داستان آن اهمیت دهند . این کتاب شاید برای بار اول برای افرادی که تازه می خواهند خواندن کتاب را شروع کنند ، کمی دشوار باشد . اما اگر می خواهید به یک کتاب خوان حرفه ای تبدیل شوید ، بهتر است از همین کتاب های پیچیده شروع کنید .
کتاب خشم و هیاهو در چهار فصل نوشته شده است و در هر فصل نویسنده سعی می کند تا نوع دیدگاه و نگرش خود را تغییر دهد . همین موضوع باعث شده تا داستان برای مخاطب و خواننده جذابیت خاص خودش را داشته باشد . به دلیل این که در هر فصل نوع بیان نویسنده تغییر می کند ، ذهن خواننده به راحتی وارد چالشی جدید می شود .
درباره کتاب خشم و هیاهو
همان طور که گفتیم این کتاب در 4 فصل نوشته شده است و در هر فصل نویسنده از زاویه های مختلفی به کتاب نگاه کرده است . در فصل اول این کتاب شما داستان یک خانواده را می خوانید که به زبان فردی با نام بنیامین بیان شده است . بنیامین جزء افراد کند ذهن است و نمی تواند زمان را به خوبی در نظر داشته باشد . فصل اول کتاب جزء پیچیده ترین فصل های این کتاب است .
در فصل دوم کتاب خشم و هیاهو داستان به زبان پسری با نام کونتین وایت می شود که نگرانی زیادی برای خواهرش دارد . او در این مسیر با مشکلات زیادی روبه رو می شود و در نهایت تصمیم به فرار از خانه به همراه خواهرش را می گیرد . او فردی است که ذهن باز و پیچیده ای دارد .
فصل سوم این کتاب به نسبت دو فصل قبل کمی ساده تر است و به زبان جیسون یکی دیگر از پسر های این خانواده روایت می شود . او فردی سودجوست و همیشه برای خانواده فردی مشکل ساز و خطرساز است و تمام سعی خود را می کند تا بتواند به اهداف شوم خود دست پیدا کند .
فصل چهارم این کتاب که فصل آخر است از زبان کلفت خانواده روایت می شود که می تواند دیدگاه کاملا منطقی و عاقلانه ای به این زندگی داشته باشد . این کلفت تنها عضو این خانواده است که سعادت خانواده برایش اهمیت دارد . در ادامه به جمله هایی زیبا از این کتاب اشاره می کنیم .
جملاتی زیبا از کتاب خشم و هیاهو
کدی بوی درختها را میداد. توی آن سه کنج تاریک بود، اما پنجره را میدیدم. آنجا چمبک زدم و دمپایی را محکم گرفتم. دمپایی را نمیدیدم، اما دستهایم آن را میدید، و میشنیدم که دارد شب میشود، و دستهایم دمپایی را میدید اما خودم نمیدیدم، اما دستهایم دمپایی را میدید، و آنجا چمبک زدم و شنیدم که دارد شب میشود.
بدبختی آدمی آن وقتی نیست که پی ببرد هیچچیز نمیتواند یاری اش کند – نه مذهب، نه غرور، نه هیچ چیز دیگر – بدبختی آدمی آن وقتی است که پی ببرد به یاری نیاز ندارد.
پدرمان میگفت ساعتها زمان را میکشند. میگفت زمان تا وقتی چرخهای کوچک با تقتق پیش میبردندش مرده است؛ زمان تنها وقتی زنده میشود که ساعت بازایستد.
به نظر من پول ارزشی ندارد، ارزشش به چه جور خرج کردنش است. مال هیچ کس نیست، پس این چه کاری است که آدم بخواهد آن را جمع کند. همینجا کسی هست که با فروختن خنزر پنزر به کاکاسیاهها پول کلانی بهم زده، توی اتاقی قد یک خوکدانی زندگی می کنه. پنج شش سال پیش مریض شد.
طوری وحشت برش داشت که عضو کلیسا شد و یک مبلغ مذهبی چینی را از قرار سالی پنج هزار دلار برای خود خرید، اغلب فکر میکنم اگر او بمیرد و متوجه بشود بهشت مهشتی در کار نیست چقدر کفری میشود. بهتر است همین حالا بمیرد و پول را هدر ندهد.
دیگر چیزی نگفتم. فایدهای ندارد. معلومم شده که وقتی کسی توی خطر میافتد بهترین کار این است که کاری به کارش نداشته باشی. وقتی هم کسی به کلهاش میزند که به خاطر خیر و صلاح تو چغلیات را بکند، خداحافظ شما.
باد از جنوب شرقی میآمد. دمادم به گونهاش میوزید. انگار احساس میکرد که وزش مداوم آن به درون کاسه سرش نفوذ میکند، و ناگهان با احساس خطر دیرینهای ترمز کرد و کاملا آرام در جای خود نشست.
سلام
ببخشید کتاب خشم و هیاهو رو موجود دارید؟
ممنون
باسلام
بله موجود هست.
سلام و وقت بخیر
ممنون بابت کتاب ها و داستان های قشنگی که معرفی می کنید.
سلام
ویلیام فاکنر یکی از نویسنده های مورد علاقه منه و من تمام کتاب هاشو تا الان خوندم کتاب هایی که می نویسه جذابیت زیادی داره از نظر من و ممنون برای این که وقت میزارین و این کتاب ها رو برای ما معرفی می کنید.