اعتراف: یکی از کتاب هایی که امروز می خواهیم در این مقاله برای شما علاقه مندان به کتاب معرفی کنیم، رمانی زیبا با عنوان اعتراف می باشد. کتاب های زیادی هستند که طبیعتا ارزش یک بار خوانده شدن را دارند، حال گر این کتاب نوشته شده توسط یک نویسنده مشهور باشد که تمامی آثارش بر سر زبان هاست.
کتاب ها بر اساس سلایق و علاقه های ما دسته بندی می شوند و هر یک از آن ها می توانند مفهومی را برای ما داشته باشند. به صورت کلی اگر بخواهیم در نظر داشته باشیم، متوجه می شویم که کتاب ها کلا در دو صورت تخیلی و واقعی نوشته می شوند، طبیعتا کتاب های واقعی می توانند برای ما جذابیت بیشتری داشته باشند و اغلب برای افرادی مناسب هستند که به دنبال داستان های واقعی هستند.
کتاب هایی که در زمینه تخیلی نوشته می شود، برای افرادی مناسب است که هیجان و قدرت تخیل بالا را خیلی دوست دارند و هیشه می خواهند درباره چیز هایی بدانند که هیچ وقت وجود ندارد و قرار نیست به وجود بیاید. اگر می خواهید بهترین کتاب را طبق سلیقه خود انتخاب کنید، می توانید این کتاب را مطالعه کنید و پس از آن به یک نتیجه گیری کلی برسید. همچنین می توانید از سایر محصولات موجود در فروشگاه اینترنتی سراج بوک استفاده کنید.
معرفی کتاب اعتراف
رمان اعتراف یکی از بهترین و ماندگار ترین آثاری است که توسط لف تولستوی نوشته شده است. این کتاب در سخت ترین شرایط زندگی این نویسنده برای نوشتن انتخاب شد. تولستوی توانست با نوشتن این کتاب به شهرت و محبوبیت زیادی در بین طرفدارانش دست پیدا کند.
لف زمانی تصمیم به نوشتن این کتاب گرفت که شدیدا دچار یاس و ناامیدی شده بود. این کتاب جزء یکی از بهترین کتاب های فلسفی است که می تواند به بسیاری از پرسش های شما جواب بدهد. بعد از این که تولستوی به درجه بالایی از شهرت رسیده بود می توانست بهتر به گذشته خود فکر کند و به همین دلیل بود که سوال های بیشماری در ذهنش پرسه می زد.
او نمی توانست با این حجم از سوال های بدون پاسخ روبه رو شود، به همین دلیل تصمیم گرفت به دنبال پاسخ سوال هایش در مورد معنای واقعی زندگی برود و تمام ناامیدی ها و سوالاتی که در زندگی اش پیش آمده را برطرف کند. او در این مورد توانست دو کتاب زیبا به عناوین “اعتراف” و “پدر سرگی” بنویسند.
اگر هر یک از این کتاب ها را معرفی کنید، به این نتیجه خواهید رسید که تولستوی توانست از اوج عصبانیت و ناامیدی به ایمانی راسخ دست پیدا کند و به آن چه که می خواهد برسد. یکی از مهم ترین موضوعاتی که او معمولا در این دو اثرش از آن ها نام برده است، ایمان می باشد.
لف در داستان اعتراف، به خوبی و بدون هیچ ترسی توانسته است اعتراف های خود را از تمام سختی ها و رنج هایی که در زندگی کشیده است، به زبان آورد و برای تمام مشکلاتی که داشته است، راه حل پیدا کند. این کتاب به گونه ای نوشته شده است، که ما به خوبی می توانیم با مشکلاتی که در سر راه لف بوده خومان را در کنار او تصور کنیم و حتی خودمان را جایگزین او کنیم. در بخشی از این کتاب می خوانیم:
من در دامان مسیحیت ارتدوکس تعمید و پرورش یافتم. از کودکی و در تمام دورهی نوجوانی و جوانی این مذهب را به من آموختند. ولی هنگامی که در ۱۸ سالگی در سال دوم دانشگاه را ترک گفتم، ایمانم را به هرآنچه به من آموخته بودند از دست داده بودم. تاجایی که به یاد میآورم من هیچگاه به طور جدی ایمان نداشتم، بلکه فقط به آنچه به من میآموختند و به آنچه بزرگترها جلوی من از آن پیروی میکردند، اعتماد میکردم، ولی حتی این اعتماد هم بسیار سست بود.
یکی از مهم ترین مواردی که برای تولستوی سخت و غیر قابل قبول بود این است که او نمی توانست طبق نظر دیگران تصمیم بگیرد و هر چه که دیگران می گویند آن هم تایید کند، به همین دلیل از دینی که به او داده بودند زیادی راضی و خوشحال نبود. او می خواست خودش تجربه کند تا بتواند بعد از برخورد با مشکلات بهترین راه را انتخاب کند.
در مورد لف تولستوی خالق اثر اعتراف
لف تولستوی یکی از معروف ترین و مشهور ترین نوسندگان روسی می باشد. او در سال 1828 در یک خانواده اصیل و بزرگ متولد شد. او از همان کودکی زندگی سختی را آغاز کرد به طوری که مادر خود را در سنت دو سالگی و پدرش را در سن نه سالگی از دست داد و بعد از آن ناچار شد تا با عمه خود زندگی کند.
او تحصیل خود را در زمنیه زبان های شرقی آغاز کرد و بعد از سه سال که در این رشته درس خواند به ناچار انصراف داد و تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل رشته حقوق را انتخاب کند. او در بچگی به وکالت علاقه زیادی داشت چرا که می دانست می تواند با این شغل با آنچه که می خواهد برسد و تمام مشکلات زندگی خود را حل کند.
بعد از این که تولستوی دید نمی تواند در این رشته هم موفق باشد، باز هم انصراف داد و ترجیح داد برای ارتش نام نویسی کند و به محل زندگی خودش برگردد. او در همان ابتدا به یک ماموریت در قفقاز رفت و اولین کتاب خود را در همان عملیات با عنوان کودکی تالیف کرد.
او در این مدت نوشتن را به صورت کاملا حرفه ای آغاز کرد و تا جایی که می توانست بهترین و زیباترین نوشته های خود را برای چاپ انتخاب می کرد. او در این مدت که در قفقاز بود توانست به درجه ستوانی برسد و به همین دلیل همیشه متنوع ترین اتفاقات برایش رخ می داد و همین موارد می توانست در نوشته های جدید به او کمک کند و او هر لحظه جدید ترین اتفاقات و خاطره های خودش را روی کاغذ می نوشت. نمونه هایی از آثار این نوینسده در ادامه ذکر شده است.
آثار لف تولستوی:
- به یک دیگر محبت کنید
- حرص باعث هلاکت است
- رستاخیز
- جنگ و صلح
- آناکارنینا
- ارباب و نوکر
- شیطان
- فیلیپ کوچولو
بخشی از کتاب زیبای اعتراف به قلم تولستوی
مرا با اعتقادات ارتدوکس غسل تعمید و پرورش دادند. در کودکی و نوجوانی با این اصول آموزش دیدم. اما در هیجده سالگی وقتی پس از دو سال از دانشگاه بیرون آمدم دیگر هیچ اعتقادی به آموختههایم نداشتم.
وقتی در مورد خاطرات مختلف خود قضاوت میکردم به این نتیجه میرسیدم که هرگز به آنچه آموخته بودم جداً اعتقاد نداشتم بلکه به آنچه بزرگترهایم گفته بودند اعتماد کرده بودم، اما این اعتماد هم خیلی سست و بیثبات بود.
به یاد دارم هنگامیکه یازده ساله بودم یکی از پسران دبیرستان به نام والودیا (۱) که مدتهاست از این جهان رخت بربسته، روز یکشنبه به دیدار ما آمد و در مورد آخرین کشف خود در مدرسه صحبت کرد. او کشف کرده بود که خدایی وجود ندارد و آنچه به ما میآموزند ساخته ذهن بشر است.
این اتفاق مربوط به سال ۱۸۳۸ بود. به خاطر دارم که برادران بزرگترم به این اخبار علاقه شدیدی نشان میدادند و حتی به من اجازه دادند که در این مباحث شرکت کنم. همه ما خیلی هیجانزده بودیم و این اخبار را بسیار مجذوبکننده و کاملاً ممکن میدانستیم.
همچنین به یاد دارم هنگامیکه برادرم دیمیتری، که آن زمان دانشجو بود، ناگهان شخصیتی مذهبی یافت در تمام مراسم مذهبی شرکت کرد و روزه گرفت و زندگی پاک و اخلاقی خود را شروع کرد، مورد تمسخر من و برادران بزرگترم قرار گرفت و نمیدانم چرا لقب نوح را برایش انتخاب کردیم.
به خاطر دارم که آقای ماشکین پوشکین (۲) که آن زمان رئیس دانشگاه کازان بود، ما را به میهمانی رقص دعوت کرد و سعی داشت برادرم را ترغیب کند تا این دعوت را بپذیرد و به شوخی به او میگفت که حتی داوود پیامبر نیز در برابر صندوق مقدس (۳) از شادی به رقص درآمده است. در آن زمان از شوخیهای بزرگترها لذت میبردم.
سرانجام به این نتیجه رسیدم که لازم است دستورات دینی را بیاموزم و به کلیسا بروم، اما نباید آنها را زیاد جدی بگیرم. به یاد دارم که وقتی خیلی کوچک بودم نوشتههای ولتر را مطالعه میکردم، نه تنها از طنز او ناراحت و شوکه نمیشدم بلکه برایم بسیار سرگرمکننده هم بود.
سقوط من در مورد ایمان و اعتقاداتم همانگونه عادی و مانند همه افرادی که سابقهای چون من دارند اتفاق افتاد. به نظر من اکثریت جوانان گرفتار این ماجرا میشوند، آدمها مثل یکدیگر زندگی میکنند. هر کسی با اصولی زندگی میکند. اکنون میتوان گفت که امکان ندارد بتوانیم از زندگی یا رفتار یک فرد قضاوت کنیم که آیا فردی معتقد است یا نه.
امروزه نیز مانند گذشته، افرادی که ادعا میکنند پایبند کیش ارتدوکس هستند معمولاً آدمهای کوتهفکر، خشن و بیبندوباری هستند که میخواهند خود را مهم جلوه دهند. در حالیکه در میان افرادی که ادعا میکنند پایبند اعتقادات مذهبی نیستند صداقت، هوش، درستی، خوشاخلاقی و پایبندی به اخلاقیات بیشتر دیده میشود.
اصول مذهبی در مدرسه تدریس میشود، دانشآموزان را به کلیسا میفرستند و کارکنان رسمی باید در مراسم مذهبی شرکت کنند. اما فردی که متعلق به جرگهٔ ما میباشد، یعنی کسی که نه به مدرسه میرود و نه دارای کار دولتی است میتواند سالها بدون اینکه حتی به مذهب فکر کند یا به کلیسا برود به زندگی خود ادامه دهد. در گذشته نیز این چنین بوده است.
سلام وقت بخیر
بابت تمام کتاب هایی که معرفی میکنید ممنونم فقط ای کاش همشون موجود بودن بعضی ها رو من خاستم سفارش بدم موجود نبود لطفا موجود کنید ممنون
باسلام
معمولا موجود هستند کتاب ها درصورت عدم موجود لطفا نام کتاب رو اطلاع بدین تا موجود کنیم.
سلام من از وقتی که این کتاب رو برای اولین بار مطالعه کردم واقعا به کتاب علاقه مند شدم
ازتون میخام بازم کتاب های تالستوی را برامون بزارین.
خیلی ممنون
سلام خسته نباشید
ممنون از مطلب های خوبی که واسه کتاب میزارین من کتاب عادت رو خیلی وقت پیش خوندم واقعا تاثرگذار بود و خیلی خوب مفاهیم را در قالب یک داستان می رسوند.