معرفی کتاب

معرفی کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی

معرفی کتاب بادبادک باز

معرفی کتاب بادبادک باز : در این مقاله در سایت سراج بوک قصد داریم تا شما را با اولین رمان نویسنده افغانستانی-آمریکایی، خالد حسینی آشنا کنیم. کتاب بادبادک باز نام اولین رمان این نویسنده خوش آوازه است که اثری پرطرفدار در سطح جهان است. داستان آن، روایتی اول شخص است که از زبان امیر، یک نویسنده افغانستانی گفته می شود که از تبار پشتون به کالیفرنیا آمده است و برای نجات یک بچه راهی افغانستان می شود. افغانستانی که تحت کنترل طالبان است و یکی از سخت ترین دوران تاریخ چند هزار ساله خود را می گذراند و به بهانه این سفر به افغانستان، امیر داستان زندگی خود را برای ما بازگو می کند. داستان از قبل اغتشاشات افغانستان شروع شده و تا اواسط آن دوران ادامه دارد. در ادامه به بررسی کامل و معرفی کتاب بادبادک باز از خالد حسینی می پردازیم.

 

معرفی کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی

این رمان وجه ها و زاویه های مختلفی از زندگی را به ما نشان می دهد. از فرهنگ، تناقص های افکاری بین افراد، رسومات و غیره می گوید. در واقع جریان اصلی این رمان ماجرا های رخ داده بین دو دوست یعنی امیر و حسن است. امیر و حسن هر دو با هم بزرگ شده اند اما امیر پسر یک ارباب است و حسن پسر خدمتکار خانه آنها. حسن نمونه یک انسان پاک و بی غش است. در جای جای این کتاب حاضر به فداکاری برای امیر است و نمونه کامل یک انسان و رفیق فداکار. اما امیر در سن 12 سالگی به حسن خیانت کرده و به دلیل حمله روس ها به افغانستان به همراه پدرش از افغانستان فرار و به آمریکا مهاجرت می کنند. در زمان حال و در اغتشاشات افغانستان؛ طالبان حسن و همسرش را به قتل می رسانند و تنها پسری معصوم به نام سهراب از آنها به یادگار می ماند و امیر با فهمیدن این ماجرا تصمیم می گیرد با نجات پسر حسن، خیانتش به او را جبران کند. پس از آن از آمریکا به افغانستان برمی گردد و آنجا با حقیقتی درباره پدرش و حسن روبرو می شود.

این رمان از دید نژادی نسبت به رسوم سنتی اشتباه، از زندگی طبقاتی، از جنگ های خانمان سوز که رنگ انسانیت را از یک کشور می شوید، از جان دادن برای لقمه نانی، از زجر های جنسی تا زجر های روانی، از مشکلات روحی و غربت پناهجویان و در کل از مشکلات یک کشور زجر کشیده می گوید.

فیلم این رمان نیز با بازی همایون ارشادی ساخته شده که فیلم نسبتا خوبی است و درست است که نسبت به کتاب آن کمی ضعیف تر عمل می کند اما بعد از خواند این رمان دیدن فیلمش هم بسیار زیباست و حس خوبی به شما می دهد.

 

معرفی خالد حسینی

خالد حسینی متولد 4 مارس 1965 در کابل افغانستان است. او یکی از نویسندگان پر مخاطب دنیاست که آثارش بیش از پنجاه و پنج میلیون بار و در 70 کشور به فروش رسیده است. او معمولا داستان های خود را به زبان انگلیسی منتشر می کند و کتاب «بادبادک باز» از برجسته ترین آثار اوست. خالد حسینی در افغانستان در کشور مادری اش و در شهر کابل بزرگ شد. پدرش دیپلمات و مادرش معلم دبیرستان بود. در سال 1976 به همراه والدینش به پاریس مهاجرت کردند. در سال 1979 و با تهاجم اتحادیه جماهیر شوروی به افغانستان؛ بازگشت خانواده حسینی به افغانستان غیر ممکن شد و آنها پس از درخواست پناهندگی از آمریکا، در کالیفرنیا ساکن شدند. او برای تحصیلات خود را در زمینه پزشکی، در دانشگاه کالیفرنیا سن دیگو را آغاز کرد. بعد از 3 سال به عنوان کارآموز پزشکی مشغول به کار شد.

ارادت زیاد خالد حسینی را می توان از نوشته های او متوجه شد. فعالیت های او برای کمک به افغانستان نشان دهنده عشق و اعتقاد قلبی او به کشورش است. او کتاب نوشتن را از سال 2003 و با اولین اثر زیبای خود یعنی کتاب بادبادک باز شروع کرد و از سال 2006 نیز حسینی از سوی سازمان ملل متحد به عنوان سفیر حسن نیت در افغانستان شناخته شد. او همچنین در افغانستان موسسه ای به نام بنیاد خالد حسینی تاسیس کرده که هدف آن ارائه کمک های انسان دوستانه به کشورش است. خالد حسینی از سوی نیویورک تایمز مشهور ترین فرد افغانستانی در جهان شناخته شده و در حال حاضر در کنار همسرش رویا و دو فرزندش حارث و فرح در کالیفرنیا زندگی می کند.

از آثار معروف و محبوب خالد حسینی می توان به آثار زیر اشاره کرد

 

بخش هایی از کتاب بادبادک باز

آیا اصلا داستان کسی به پایان خوش می انجامد؟ هر چه باشد، زندگی فیلم هندی نیست که همه چیز به خیرو خوشی تمام شود. افغانها دوست دارند که بگویند زندگی میگذره بی اعتنا به آغاز و پایان، زندگی مثل کاروان پر گرد و خاک کوچ کنندگان آهسته آهسته پیش می رود.

بابا گفت: “فقط یک گناه وجود دارد والسلام. آن هم دزدی ست. هر گناه دیگری هم نوعی دزدی است.” اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می دزدی. حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی. وقتی دروغ می گویی، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی. وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی. می فهمی؟

ناراحت شدن از یک حقیقت بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است.

گفت: خیلی میترسم. گفتم: چرا؟ گفت: چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول. اینجور خوشحالی ترسناک است. پرسیدم آخر چرا و او جواب داد: وقتی آدم اینجور خوشحال باشد،سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *