-20%اتمام موجودی
کتاب قصه های پدربزرگ (شامل 15داستان شیرین)
- موضوع: کودک و نوجوان
- مولف: مجید جلالی
- ناشر: زمزمه زندگی
- سال انتشار: 1392
- تعداد صفحه: 96
- نوع جلد: شومیز
دسته: کتاب داستان کودکانه
خرید کتاب قصه های پدربزرگ (شامل 15داستان شیرین)
(خرید کتاب قصه های پدربزرگ (شامل 15داستان شیرین) با اطمینان از سایت ما)
يک شب شاه عباس لباس درويشى پوشيد مقدارى غذا در کشکولش ريخت و راه افتاد دور شهر. رسيد به خرابهاى ديد چهار درويش دور هم نشسته و يکخورده نان خشک در ميان گذاشتهاند و مىخورند. رفت جلو و بعد سلام و عليک کشکولش را گذاشتجلو اينها و گفت: ‘از اين غذا بخوريد. سهم شماست. درويشها خوردند و سير شدند. بعد نشستند به صحبت کردن. شاه عباس گفت: حالا هر کسى هر حُسنى داره بگه.’ اولى گفت: ‘من با اين خنجرم هر ساعت يک فرسخ زير زمين نقب مىزنم. دومى گفت: بار هفت شتر قوىهيکل را مىکشم.’ سومي: من زبان حيوانات را مىفهمم.و چهارمي: من هر کسى را به هر لباسى باشد مىشناسم.’ بعد، از شاه عباس پرسيدند: تو چه حسنى داري؟ شاه عباس گفت: سمن، اگر دست به سبيل راستم بکشم دنيا آباد مىشه، اگر دست به سبيل چپم بکشم دنيا خراب مىشه. |
در ادامه داستان |
شاه عباس تو اين فکر بود که يه جورى اينها را آزمايش کند، بفهمد راست راستى حسنهائى که گفتند دارند يا نه. اين بود که رو کرد به آنها و گفت: شما با اين حسنهائى که داريد چرا بايد نان خشک بخوريد. آن همه طلا و پول در خزانه شاه عباس است. برويم و خزانه را خالى کنيم. درويشها اول مخالفت کردند. اما آنقدر شاه عباس گفت و گفت تا راضى شدند. شاه عباس آنها را برد تا نزديک خزانه و خطى کشيد و به آن که خنجر داشت گفت: از اينجا نقب بزن، برو جلو. مرد شروع کرد و فورى کار را تمام کرد. شاه عباس فهميد که او راست گفته است. در همين موقع صداى سگ خزانه بلند شد و بوقلمونى هم صدا کرد. شاه عباس به آنکه گفته بود، زبان حيوانها را مىفهمد گفت: چه مىگويند؟گفت: سگ مىگويد کجا دارند مىآيند و بوقلمون مىگويد صاحبش با آنهاست. شاه عباس گفت: چرت و پرت مىگويند.اما فهميد که او هم راست گفته است. … |
وزن | 83 گرم |
---|
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب قصه های پدربزرگ (شامل 15داستان شیرین)” لغو پاسخ
پیشنهاد برای مطالعه
کتاب های مشابه و پرطرفدار
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.