کتاب آتاناز(نازنین پدر)

خرید کتاب آتاناز اثر الهه محمدی

کتاب آتاناز: یکی دیگر از کتاب های رمان که می خواهیم در این قسمت به شما علاقه مندان به داستان ها و کتاب های عاشقانه و درام معرفی کنیم، می میرم با تو نفس می گیرم، می باشد. این کتاب یکی از پر فروش ترین و پر طرفدارترین داستان هایی است که الهه محمدی از خودش منتشر کرده است و توانست پس از انتشار محبوبیت خودش را در بین مخاطبانش بیشتر کند. او برای اینکه با مخاطبان و طرفداران خود ارتباط بگیرد.. این کتاب جزء یکی از رمان های عاشقانه ای است که این روزها طرفداران زیادی پیدا کرده است و شما میتوانید از مطالعه آن لذت ببرید. اگر به خواندن داستان های ایرانی علاقه دارید به شما خرید این کتاب را پیشنهاد می کنیم. در ادامه با ما همراه باشید تا در مورد این کتاب بیشتر برای شما توضیح دهیم و بخشی از آن را برای شما بیان کنیم.

معرفی کتاب آتاناز

در این مطلب از سایت کتاب سراج می خواهیم در مورد یکی از بهترین کتاب های رمان برای شما توضیح دهیم. همان طور که می دانید رمان های ایرانی و خارجی این روزها طرفداران زیادی پیدا کرده اند و شما می توانید با مراجعه به سایت ما یکی از بهترین و پر فروش ترین آن ها را برای خرید انتخاب کنید. شما می توانید برای خرید کتاب آتاناز به این سایت مراجعه کنید و با مناسب ترین قیمت آن را سفارش دهید. این کتاب جزء یکی از رمان های زیبایی است که این روزها طرفداران زیادی پیدا کرده است و شما میتوانید از مطالعه آن لذت ببرید.

درباره الهه محمدی نویسنده کتاب آتاناز

•  کتاب‌های مریم پاییزی(شقایق)
• عشقم را پس بده(شقایق)
• جرم عاشقی(شقایق)

بخشی از کتاب آتاناز

تازه قدم به اتاق کارش گذاشته بود که فرید وارد شد و گفت: سلام،سهیل خان دلجو!  نشینی ها،بدو که آسایش احضارت کرده! سهیل حیرت زده به همکارش نگریست: الان؟!می ذاشت از راه برسم،بعد.فرید شانه بالا انداخت: به من ارتباطی نداره،من فقط مامورم و معذور. سهیل سرتکان داد و با عبور از کنار فرید،به طرف اتاق سردبیر مجله به راه افتاد. کار دیروزت واقعا عالی بود آقای دلجو،اما یه ایراد کوچیک داشت! سهیل منظور سردبیر را دریافت و به سرعت گفت: خودتون فرمودید احتیاجی به عکس نیست. سردبیر با خونسردی پاسخ داد:در حال حاضر نظرم عوض شده!بهتره عکس ضمیمه خبر کنی، در این صورت کامل تره.بعد رو به نگاه خیره سهیل لبخند زذ: این گزارش،گزارش خوبیه،حیفه که نصفه ،نیمه بسته بشه. مخالفت ممکن نبود.پس با یک دنیا حرص فقط  به تکان سر اکتفا کرد و از اتاق خارج شد. فرید با دیدنش پرسید:کجا؟!در حال برداشتن دوربین گفت: دنبال خرده فرمایش های آسایش! چیکارت داشت؟برای اخبار دیروز عکس می خواد… دلش می‌خواست همان دم برخیزد و به عمارت، نزد او بارگرد، خوب می‌دانست که طاقت دوری او را تا همین حد هم نداشته خوب دوام آورده بود، اما از این به بعدش دیگر محال بود. دلش برای آن چشم‌های روشن و آن وجود مهربان پر می‌کشد.

قیمت کتاب آتاناز

اگر قصد خرید این کتاب آتاناز را دارید و به خواندن رمان های ایرانی عاشقانه و درام دارید می توانید به کتابفروشی آنلاین کتاب سراج مراجعه کنید. شما می توانید برای خرید بهترین و جدید ترین رمان های ایرانی و خارجی به این سایت مراجعه کنید و کتاب مورد علاقه خود را با مناسب ترین قیمت و بیشترین تخفیف به صورت 24 ساعته خریداری کنید.