کتاب ها بر اساس دیدگاه های کاملا متفاوتی توشته می شوند ، برخی از آن ها می توانند با ساده ترین زبان نوشته شوند ولی در حین سادگی درس های بسیاری را به ما بدهند . برخی از کتاب ها بیان کننده داستان زندگی انسان ها هستند و برخی دیگر بیان کننده داستان زندگی ما . هر چه قدر داستان ها از دیدگاه مخاطب جذاب تر و واقعی تر به نظر برسد ، ما خیلی راحت تر می توانیم با آن ارتباط بگیریم .
امروز می خواهیم از یک دیدگاه کاملا متفاوت به داستان های زندگی نگاه کنیم ، دیدگاهی که تمام بچه ها با آن آشنا هستند . یک دیدگاه کاملا کودکانه . قطعا زندگی ما بزرگسالان برای بچه ها بسیار عجیب و شگفت انگیز است و این خود می تواند باعث این شود تا کودکان درون خود فکر هایی کنند که حتی به عقل بزرگسالان هم نرسد .
همه ما انسان ها زمانی کودک بوده ایم و در آن زمان می توانستیم دنیای عجیب و غریب بزرگ تر هایمان را ببینیم ، پس اکنون این ما هستیم که باید دنیای بجه ها را بهتر درک کنیم و تا جایی که می توانیم با آن ها همراه شویم .
کودکان در دوران زندگی خود قطعا با سوالات عجیبی روبه رو می شوند ، مثلا این که چرا آدم های بزرگ همیشه مشغول به کارکردن هستند ، چرا آن ها همه چیز را خیلی جدی می گیرند ، چرا آن ها فکر می کنند که خودشان فقط می فهمند و … در این مقاله می خواهیم یکی از بهترین کتاب ها را به شما معرفی کنیم ، کتابی که در قالب فضای کودکانه ای که دارد می تواند بزرگ ترین درس های زندگی را به ما انسان ها بدهد .
کتاب شازده کوچولو اثری از آنتوان دوسنت اگزوپری
قبلا از این که بخواهیم به معرفی کامل این کتاب بپردازیم و داستان هایی از این کتاب زیبا را برای شما بازگو کنیم ، بهتر اسن کمی شما را با نویسنده این اثر زیبا آشنا کنیم .
آنتوان یکی از نویسندگان بزرگ و مشهوری بود که در فرانسه به دنیا آمد و در سن 14 سالگی پدر خود را از دست داد و با مشکلات زیادی در زندگی روبه رو شد . اگزوپری شاید داستان زندگی عجیب و غریبی داشته باشد . علاقه او به خلبانی به شدت زیاد بود ، طوری که تصمیم گرفت در زمینه نیروی هوایی تحصیل و فعالیت کند .
اگزوپری بعد از گذراندن کلاس های خود و یادگیری فنون خلبانی و مکانیکی آن وارد ارتش شد و خدمت رسانی خود را آغاز کرد . بعد از این که فرانسه در جنگ تسلیم آلمان شد ؛ اگزوپری به آمریکا تبعید شد و سال ها در آن جا ماند ، همان جا بود که تصمیم به نوشتن گرفت و کتاب شازده کوچلو را نوشت . یکی از عجیب ترین اتفاقاتی که برای او افتاد ، گم شدن او بعد از یکی از پروازهایش بود و پس ازآن دیگر خبری از او نشد .
کتاب شازده کوچولو
کتاب شازده کوچولو بیان کننده خاطراتی است که یک خلبان در دوران کودکی خود در سن 6 سالگی داشته است . خاطرات او مربوط می شود به کتابی در مورد جنگل و حیوانات ، در مورد مارهای بوآیی که حیوانات را می بلعند و بدون این که بجوند آن را قورت می دهند و بعد از آن می خوابند تا غذایشان هضم شود . کودک شش ساله بعد از این که تصمیم گرفت تصویر مار بوآ را بکشد ، آن را به بزرگ تر خود نشان داد و از او خواست تا در مورد تصویر توضیح دهد ، در حالی که این بزرگ تر بود که از کودک شش ساله در باره این نقاشی توضیح می خواست .
کودک شش ساله ما همان خلبانی بود که سال ها بعد در یک سفر به صحرای آفریقا با شازده کوچولو آشنا شد . خلبان بعد از این که در این سفر هواپیمایش خراب شد ، به ناچار به روی زمین نشست و به دنبال راهی برای درست کردن هواپیما بود تا این که با چیز عجیبی روبه رو شد .
لابد تعجب مرا حدس میزنید وقتی در طلوع صبح صدای عجیب و بچگانهای مرا از خواب بیدار کرد. صدا میگفت:
-بیزحمت یک گوسفند برای من بکش!
-چی؟
-یک گوسفند برایم بکش…من مثل آدمهای برقزده از جا جستم، خوب چشمهایم را مالیدم و به دقت نگاه کردم. چشمم به آدمک خارقالعادهای افتاد که با وقار تمام مرا تماشا میکرد . “بخشی از کتاب شازده کوچولو صفحه 20”
بعد از این که خلبان داستان ما با شازده کوچولو آشنا شد و نقاشی مورد نظر او را برایش کشید ، سوالات پی در پی شازده کوچولو هم شروع شد . طوری که خلبان را به وجد آورده بود . در این کتاب در مورد زندگی شازده کوچولو نیز صحبت شده است و بهتر است بدانید که او در یک سیاره ای زندگی می کند که خلبان نام آن را اخترک ب 612 گذاشت .
قسمتی از متن پشت کتاب شازده کوچلو به شرح زیر است :
شازده کوچولو، اثری خیالانگیز و زیباست که در خلال آن عواطف بشری به سادهترین شکل، تجزیه و تحلیل شده است و عناصری که بر اثر غوطهور شدن در علایق مادی و پولپرستی از سجایای انسانی به دور افتادهاند تحت نام آدمهای بزرگ به باد مسخره گرفته شده است. شازده کوچولو، شعری است منثور و نثری است شاعرانه که مشحون از یک دنیا لطف و معنی است. شازده کوچولو، رویایی است راستین که در درون آدمی ریشه دوانده است. شازده کوچولو، آنقدر که رویایی مینماید، همان اندازه نیز آرزوها و آرمانهایش واقعی و لمس کردنی است و در کالبدی کوچک تمام پاکیها، زیباییها و حقیقتها و احساسهای راستین را در خود دارد و از دروغها، تظاهرها، فرومایگیها و نابخردیهای بهظاهر خردمندانه به دور است. سخنان شازده کوچولو، پرندههای سپیدی هستند که به هر سو میپرند و حقیقت و راستی را به آنهایی که شیفته زیباییهای درونند، هدیه میکنند و با صدای شازده کوچولو میخوانند: «آنچه اصل است، از دیده پنهان است.
معرفی کتاب شازده کوچولو
حتما شما تا به الان کتاب شازده کوچولو را خوانده اید ، اگر این کتاب را نخوانید ، به شما پیشنهاد می کنم آن را مطالعه کنید . از نظر من همه کتاب ها ارزش یک بار خوانده شدن را دارند ، حتی برخی از آن ها ارزش دوبار و حتی چندین بار خوانده شدن را دارند ؛ مانند کتاب شازده کوچولو .
همان طور که در ابتدای این متن گفتم ، کتاب شازده کوچولو با زبان و بیانی ساده ، درس های زیادی به ما می دهد و به ما آدم بزرگ ها یاد می دهد که خیلی آدم خشک و جدی نباشیم و بیشتر سعی کنیم با زیبایی ها و جذابیت های زندگی روبه رو شویم و به آن توجه کنیم .
چیزهای زیادی برای نوشتن وجود دارد ، اما اصلی ترین و جذاب ترین چیزی که وجود دارد ترک اخترک ب 612 توسط شازده کوچولو و سفر به سیارات مختلف بود . در این سفر شازده کوچولو با آدم های مختلفی روبه رو و توانست چیز های زیادی را یاد بگیرد .
آدم ها در هر سیاره به شازده کوچولو یاد می دادند که باید چگونه باشند ، در سیاره اول شازده کوچولو با پادشاهی روبه رو شد ، پادشاهی که خود را بزرگ تر از همه می داند و فکر می کند بیشتر از دیگران حق زندگی دارد . شاید این بخش از داستان شازده کوچولو به قضاوت کردن اشاره داشته باشد ، این که قبل از این که کسی را قضاوت کنیم ، بهتر است خودمان را بشناسیم .
شازده کوچولو از 6 سیاره دیدن می کند و در هر یک از آن ها با آدم های مختلفی روبه رو می شود ، برخی از آن ها که زود قضاوت می کنند ، برخی بسیار خودپسند و از خود راضی هستند ، برخی به دنبال جمع کردن مال هستند ، برخی از آن ها به دنبال تحقیق و جست و جو هستند و … تا بالاخره به سیاره هفتم یعنی زمین می رسد .
سیاره ای که در آن به اتفاقات عجیب و غریبی روبه رو شد ، سیاره ای که در آن توانست بزرگ ترین درس ، یعنی مسئولیت پذیری را یاد بگیرد . اگر قصد خرید این کتاب زیبا را دارید می توانید به فروشگاه اینترنتی کتاب سراج مراجعه کنید و این کتاب را به قیمت مناسب خریداری کنید .
مفهوم کتاب شازده کوچولو چیست ؟
کتاب شازده کوچولو با توجه به این که جزء بهترین و پرطرفدارترین کتاب های رمان می باشد . مورد نقد و تحلیل افراد زیادی قرار گرفته است . کتاب شازده کوچولو به نوعی داستان زندگی خود نویسنده می باشد و بیان کننده بخشی از عمر این نویسنده است . شخصی که به پرواز و خلبانی علاقه زیادی دارد و برای رسیدن به خواسته هایش هر کاری می کند .
در این کتاب شما با شخصیت عجیب آدم بزرگ ها از دید کودکان آشنا می شوید و آن ها را آدم های عجیب می خوانید . کودکان وقتی با آدم بزگ ها حرف میزنند ، هیچ وقت به درون آن ها نمی توانند پی ببرند و فکر می کنند چه قدر زندگی آن ها سخت است و آن ها سخت زندگی می کنند .
داستان شازده کوچولو تداعی کننده زندگی ما در بچگی می باشد . این که شما در دوران کودکی با چه چیز های عجیب و شگفت انگیزی روبه رو بوده اید و این که شما چه قدر در این دوران با سوالات زیادی روبه رو می شدید و هیچ کس پاسخ گوی سولات شما نبوده است .
داستان این کتاب اشاره ای می کند به نگاه پیچیده کودکان و کلی نگری بزرگان . این که دیدگاه و ذهنیت کودکان و افراد بزرگ چه قدر با یک دیگر تفاوت دارد ، در حالی که آدم بزرگ ها نیز روزی همان کودکانی بوده اند که سوالات عجیبی در ذهن داشته اند و شاید فقط آن را مطرح نمی کردند و شاید کسی پاسخ گوی آن ها نبوده است .
کتاب زیبای شازده کوچولو با در نظر گرفتن این که در قالب بچه گانه برای کودکان طراحی شده است ، اما همچنان مخاطبین بزرگسال خود را هم دارد . این کتاب تا به الان طرفداران زیادی پیدا کرده است . با خواندن این کتاب شما می توانید چیزهای زیادی را یاد بگیرید و در زندگی از آن ها استفاده کنید .
بخشی از کتاب شازده کوچولو
آدمبزرگها ارقام را دوست دارند. وقتی با ایشان از دوست تازهای صحبت میکنید هیچوقت از شما راجع به آنچه اصل است نمیپرسند. هیچوقت به شما نمیگویند که مثلا آهنگ صدای او چطور است؟ چه بازیهایی را بیشتر دوست دارد؟ آیا پروانه جمع میکند؟ بلکه از شما میپرسند: «چند سال دارد؟ چند برادر دارد؟ وزنش چقدر است؟ پدرش چقدر درآمد دارد؟» و تنها در آن وقت است که خیال میکنند او را میشناسند. اگر شما به آدمبزرگها بگویید: «من خانه زیبایی دیدم پشتبامش کبوتران…»، نمیتوانند آن خانه را در نظر مجسم کنند. باید به ایشان گفت: «یک خانه صدهزار فرانکی دیدم!» آن وقت به بانگ بلند خواهند گفت: به به! چه خانه قشنگی! (کتاب شازده کوچولو – صفحه ۲۹)
اکنون شش سال است که دوست من با گوسفندش رفته است. من اگر در اینجا سعی میکنم بتوانم او را توصیف کنم برای این است که فراموشش نکنم. جای تاسف است که دوست فراموش بشود. همه مردم رفیق نداشتهاند. من هم میتوانم مثل آدمبزرگها بشوم که جز به ارقام به هیچچیز علاقه ندارند. (کتاب شازده کوچولو – صفحه ۳۱)
در سیاره شازده کوچولو دانههای وحشتناکی وجود داشت… و آن، تخم درخت بائوباب بود. زمین سیاره از آن پر بود. و بائوباب درختی است که اگر دیر به فکرش بیفتند دیگر هیچگاه نمیتوانند شرش را بکنند، چون تمام سیاره را فرا میگیرد و آن را با ریشههای خود سوراخ سوراخ میکند، و اگر سیاره بسیار کوچک باشد و درختان بائوباب زیاد باشند سیاره را میترکانند. (کتاب شازده کوچولو – صفحه ۳۵)
من سیارهای را میشناسم که در آن مردی سرخ چهره هست. این مرد هرگز گل نبوییده، هرگز به ستارهای نگاه نکرده، هرگز کسی را دوست نداشته و هرگز کاری بجز جمع کردن، انجام نداده است. هر روز هم تمام مدت مثل تو پشتسرهم تکرار میکند که: «من یک مرد جدی هستم یک مرد جدی!» و از غرور و نخوت باد به دماغ میاندازد. (کتاب شازده کوچولو – صفحه ۴۱)
مفهوم دنیا برای پادشاهان خیلی ساده است: همه مردم رعیت هستند. (کتاب شازده کوچولو – صفحه ۵۳)
تو خودت را محاکمه خواهی کرد. این دشوارترین کار است. محاکمه خود از محاکمه دیگران مشکلتر است. تو اگر توانستی درباره خود درست قضاوت کنی قاضی واقعی هستی. (کتاب شازده کوچولو – صفحه ۵۸)
خودپسندان بجز وصف خود هرگز چیزی نمیشنوند. (کتاب شازده کوچولو – صفحه ۶۱)
روباه به فکر قبلی خود بازگشت و گفت: زندگی من یکنواخت است. من مرغها را شکار میکنم و آدمها مرا. تمام مرغها به هم شبیهند و تمام آدمها با هم یکسان. به همین جهت در اینجا اوقات به کسالت میگذرد. ولی تو اگر مرا اهلی کنی زندگی من همچون خورشید روشن خواهد شد. من با صدای پایی آشنا خواهم شد که با صدای پاهای دیگر فرق خواهد داشت. صدای پاهای دیگر مرا به سوراخ فرو خواهد برد ولی صدای پای تو همچون نغمه موسیقی مرا از لانه بیرون خواهد کشید. (کتاب شازده کوچولو – صفحه ۹۱)
شازده کوچولو گفت: آدمها در قطارهای تندرو میچپند ولی نمیدانند پی چه میگردند. (کتاب شازده کوچولو – صفحه ۱۰۳)
و اما در آخر این کتاب زیبا و خواندنی به نویسندگی آنتوان دونست اگزوپری تقدیم می شود به :
از بچهها عذر میخواهم که این کتاب را به یک آدمبزرگ هدیه کردهام. عذر من موجه است چون این آدمبزرگ بهترین دوستی است که در دنیا دارم. عذر دیگری دارم، این آدمبزرگ میتواند همهچیز حتی کتاب بچهها را بفهمد. عذر سومی هم دارم، این آدمبزرگ ساکن فرانسه است و در آنجا سرما و گرسنگی میخورد و نیاز بسیار به دلجویی دارد. اگر همه این عذرها کافی نباشد میخواهم این کتاب را به بچگی آن آدمبزرگ تقدیم کنم. تمام آدمبزرگها اول بچه بودهاند (گرچه کمی از ایشان به یاد میآورند)، بنابراین عنوان هدیه خود را چنین تصحیح میکنم: تقدیم به لئون ورت، آنوقت که پسرکی بود.
سلام
با اینکه کتاب محتوای کودکانه داره ولی جذابیت رو برای هر سنی ایجاد میکنه
ممنون ازتون
سلام خسته نباشید
مرسی بخاطره کتاب هایی که معرفی می کنید.
سلام
کتاب شازده کوچولو احساس می کنم واسه یه بچه 5 تا 6 ساله یه کتاب سنگین باشه این طور نیست؟