معرفی کتاب

معرفی کتاب بلندای بادگیر اثر امیلی برونته

بلندای بادگیر؛ امیلی برونته

معرفی کتاب بلندای بادگیر اثر امیلی برونته: خواهران برونته یکی از معروف ترین و شناخته شده ترین هنرمندان کلاسیک بریتانیا هستند که در میان آنها، امیلی از بقیه مشهور تر است. تنها اثر نوشته شده به دست امیلی برونته که از معروف ترین و محبوب ترین آثار خواهران برونته نامیده می شود، بلندای بادگیر نام دارد که یک رمان زیبا است که امیلی برونته آن را به تنهایی نوشته است. بلندای بادگیر، تنها اثر وی است و امیلی جز این رمان، فقط در اشعار خواهرانش، به آنها کمک کرده بود.

وادرینگ هایتس در این داستان، نام یک عمارتی خانوادگی است که از آن ارنشاو است و به معنی خانه ایست که روی تپه قرار دارد و در معرض باد ساخته شده است. بلندای بادگیر؛ تنها رمان نوشته شده به دست امیلی برونته، رمانی سرشار از عشق آتشین است. داستان عشق هیث کلیف و کاترین ارنشاو که با مشکلات زیادی روبرو می شوند.

در ادامه این مطلب در وب سایت سراج بوک؛ فروشگاه اینترنتی خرید کتاب، قصد داریم تا داستان این رمان زیبا را بررسی کنیم، با امیلی برونته و خواهران وی کمی بیشتر آشنا شویم و بخشی از کتاب رانیز با هم بخوانیم.

 

معرفی کتاب بلندای بادگیر

عشق، نیرو و هیجانی پیچیده در درون آدم است و تا زمانی که آدم به آن نرسد، آرام نمی گیرد. اگر این نیروی پیچیده با ناکامی، مواجه شود، ممکن است که نیروی نفرت، انتقام یا هردو، در درون انسان فعال شود و کنترل رفتار های فرد را در دست بگیرد. بلندای بادگیر یکی از آثار بزرگ جهان است که از عضق و نفرت و انتقام می گوید و داستانی عجیب و دردناک را توصیف می کند که پر است از عشق و ترس. اگر به رمان های خارجی و کلاسیک علاقه دارید، این رمان یکی از زیبا نرین آثاری است که می تواند شما را برای مدت زیادی درگیر خود کند.

داستان کتاب بلندای بادگیر

آقای ارنشاو یکی از افراد ثروتمند دهکده است که روزی در خیابان، پسر رها شده ای به نام هیث کلیف را پیدا می کند و تصمیم می گیرد که او را به فرزند خواندگی بپذیرد و سرپرستی او را به عهده بگیرد. آقای ارنشاو، دو فرزند دارد. هیندلی؛ پسر ارشد خانواده است که از همان بدو ورود هیث از او متنفر می شود و دشمنی با او را شروع می کند و کاترین نیز دختر آقای ارنشاو است و از همان ابتدا رابطه ای صمیمانه و عاطفی بین او و هیث کلیف شروع می شود.

پس از مرگ آقای ارنشاو هیندلی کنترل خانواده را به دست می گیرد و او را تحقیر می کند و با توهین با او رفتار می کند. در این بخش داستان است که عشق میان کاترین و هیث شدت گرفته و هیندلی که از این ماجرا سر در می آورد، ملاقات بین آنها را ممنوع می کند و کاری می کند که هیث کلیف از شهر برود.

اما اوضاع وقتی وخیم می شود که کاترین با مردی ثروتمند به نام ادگار ازدواج می کند و هیث کلیف پس از سه سال با قصد انتقام از خانواده ارنشاو، به دهکده باز می گردد. او می خواهد که انتقام خود را از همه بگیرد اما در ادامه، اتفاقاتی عجیب در میان این دو خانواده رقم می خورد.

سبک نوشتاری امیلی برونته

امیلی برونته، رمان بلندای بادگیر را به سبک رئالیستی و به زبانی ساده نوشته است که در خط روایی مستقیم، داستان را برای مخاطب شرح می دهد و سایه هایی از سبک رمانتیسم نیز در داستان به چشم می آید. رمانتیسم، نوعی از نگارش و نوشتار است که در قرن نوزدهم پدید آمد. نویسندگان این سبک با خود ساختگی و خودباوری، تمایلی به برجسته کردن خویشتن انسانی، گرایش به سوی خیال و رویا داشتند. وجود فضا های خیالی یا حتی جادویی در بلندای بادگیر نیز نشان دهنده این است که برونته تلاش اشته تا با سنت داستان نویسی گوتیک، رمانی درباره مرگ، عشق، نفرت و انتقام خلق کند.

کتاب بلندای بادگیر در ایران

همانطور که گفتیم، نام انگلیسی کتاب بلندای بادگیر، Wuthering Height است که نام عمارت خانوادگی ارنشاو است که در تپه های بلند و در معرض باد قرار دارد. در ابتدا که این کتاب در ایران، ترجمه شد، بر اساس نام و موقعیت جغرافیایی عمارت که در بلندا واقع شده بود و بادگیر نیز بوده، نام این رمان به بلندای بادگیر ترجمه شد و با این نام در ایران شناخته شد. البته برخی از مترجمان نیز با سلیقه خود، نام داستان را به «عشق هرگز نمی میرد» ترجمه کردند.

اقتباس های سینمایی از رمان بلندای بادگیر

تا به حال 9 فیلم با اقتباس از رمان بلندای بادگیر ساخته شده که از بین این 9 فیلم سینمایی، نام 8 عدد از این فیلم ها مانند رمان، بلندای بادگیر است و فقط یکی از آنها نام متفاوتی دارد. این فیلم های اقتباسی از کتاب بلندای بادگیر، در سال های 1920، 1939، 1953، 1954، 1970، 1988 و 2011 ساخته و منتشر شدند. فیلم تعهد نیز فیلم نهم ساخته شده به اقتباس از بلندای بادگیر است که در سال 2007 منتشر شد.

 

معرفی امیلی برونته

امیلی جین برونته (Emily Jane Bronte) داستان نویس و شاعر بریتانیایی است که در تاریخ 20 جولای 1818 در ثورتن یورک شر به دنیا آمد. او در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد. او فرزند پاتریک برونته بود که یک پیشوای روحانی در منطقه هاورث انگلستان بود.

در خانواده آنها 5 دختر و یک پسر وجود داشت. شارلوت خواهر بزرگتر امیلی و آن خواهر کوچک تر وی بود و هر سه آنها شاعر و نویسنده بودند و در برخی از آثار به یکدیگر کمک می کردند. برادر آنها نیز برانول نام داشت که یک شاعر و نقاش ماهر بود و پرتره های بسیار زیبایی از خواهران خود کشیده است. دیگر خواهران آنها نیز در بچگی از دنیا رفتند.

امیلی برونته تنها یک اثر دارد و آن هم بلندای بادگیر است که در سال 1947 و یک سال پیش از مرگ او منتشر شد. به نظر بعضی از منتقدان ادبی، شخصیت کاترین در داستان، بسیار شبیه به شخصیت خود امیلی بود و هیث کلیف در داستان نیز نماینده تمام مردانی است که امیلی قادر به دوست داشتن آنها بوده است.

در این خانواده 5 نفره، امیلی برونته، نفر اولی بود که از دنیا رفت. وی در سال 1848 و قبل از به پایان رساندن رمان دوم خود، در 30 سالگی و در اثر بیماری سل درگذشت. آن نیز سال بعد و در سن 29 سالگی و در اثر همان بیماری سل درگذشت. پس از مدتی نیز برادر آنها در گذشت و شارلوت و پدر تنها شدند. شارلوت در آن سال ها به نوشتن ادامه داد و در سال 1854 با آرتور نیکولز ازدواج کرد و یک سال بعد نیز بر اثر بیماری سل فوت کرد.

آثار به جا مانده از خواهران برونته عبارتند از:

 

در بخشی از کتاب بلندای بادگیر می خوانیم

براى لحظه‌اى فکر کردم او خطاب به من سخن مى‌گوید، و در حالى‌که بسیار خشمگین بودم، به سوى این آدم رذل سالخورده پیش رفتم و چیزى نمانده بود که با لگد او را از اتاق بیرون بیندازم. اما خانم هیت‌کلیف با جوابى که داد، مرا متوقف کرد. او گفت: «پیرمرد ریاکار نفرت‌انگیز! وقتى اسم جهنم را مى‌آورى نمى‌ترسى از این که خودت هم به آن‌جا بروى؟ به تو اخطار مى‌کنم که از عصبانى کردن من بپرهیزى والا بلایى به سرت مى‌آورم که حظ کنى. صبر کن ببینم جوزف، ببین.»

در حین گفتن این جملات آخر، کتابى تیره رنگ را از قفسه بیرون آورد و ادامه داد: «حالا به تو خواهم گفت که چقدر در زمینه‌ى جادوگرى پیشرفت کرده‌ام و به زودى قادر به انجام هر کارى خواهم بود. آن گاو قرمز رنگ به طور اتفاقى نمرد، در ضمن روماتیسم تو هم ربطى به تقدیر و سرنوشت ندارد.»

پیرمرد نفس‌زنان گفت: «اوه، اى موجود شریر، اى موجود شریر! خداوند ما رو از شر شیطون حفظ کنه.»

«نه، اى پیرمرد فاسد و هرزه! تو در گمراهى به سر مى‌برى. گورت را گم کن. وگرنه مى‌بینى که چه بلایى به سرت مى‌آورم. تو را به مجسمه‌اى از موم و گل تبدیل خواهم کرد و هر کس که بخواهد در کارم دخالت کند، والله نه نمى‌گویم که چه بلایى بر سرش مى‌آورم، اما خواهى دید، برو بیرون، والله کارم را شروع مى‌کنم.»

4 دیدگاه در “معرفی کتاب بلندای بادگیر اثر امیلی برونته

  1. خیلی زیباست این کتاب
    من خیلی دوسش داشتم

    1. خیلی هم عالی ، ممنون بابت ثبت نظرتون دوست عزیز.

  2. من شنیدم این کتاب شاهکار ادبیات کلاسیکه

    1. بله یکی از کتاب های فوق العاده هست که با نام عشق هرگز نمی‌میرد هم شناخته میشه و مطالعه این کتاب رو به شما توصیه میکنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *