کتاب سینوهه دو جلدی

کتاب سینوهه پزشک مخصوص فرعون نوشته میکا والتاری جزو بهترین آثار ادبیات جهان به حساب می‌آید. پرداختن به جزئیات و توضیحات مفصل والتاری از مصر باستان، علت اصلی جذابیت این کتاب است.

رمان سینوهه فقط روایت کننده زندگی پزشک مخصوص فرعون نیست، بلکه با بیان جزییات شما را به زندگی مردم آن زمان می‌برد و اگر به تاریخ علاقه‌مند باشید می‌توانید تا مدتی با خواندن آن به گذشته سفر کنید.

سینوهه شخصیت اصلی داستان است که در بزرگسالی تبدیل به بهترین دکتر طبی مصر و پزشک مخصوص فرعون می‌شود. او در دوران کودکی توسط پدر و مادرش در رودخانه نیل رها می‌شود. زوجی بی بضاعت این نوزاد را در آب پیدا می‌کنند و چون فرزندی ندارند، پرورش این کودک را به عهده می‌گیرند. مرد خانواده پزشک بوده و این باعث می‌شود به تحصیلات و علم سینوهه اهمیت بدهد. سینوهه در سن جوانی به پزشکی توانگر و آینده‌دار تبدیل می‌شود.

در بخشی از کتاب سینوهه می‌خوانیم:

در آن روزها در شهر تبس تحصیلات عالى در دست‌هاى کاهنان آمون بود، و امکان نداشت بدون مجوز آن‌ها براى به دست آوردن منصب‌هاى مهم تحصیل کرد. همان‌طور که همه مى‌دانند بیمارستان، گورستان و مدرسه‌هاى دینى براى کاهنان در رده‌هاى بالا سال‌هاى طولانى در درون حصارهاى معبد قرار داشتند. اینکه دانشکده‌هاى ریاضیات و نجوم باید تحت حاکمیت کاهنان باشد، قابل فهم بود. اما هنگامى که دوره‌هاى بازرگانى و قضایى طى مى‌شدند، سوءظن‌هایى در اذهان طبقات تحصیل کرده هوشیارتر پیدا شد که کاهنان در موضوعاتى که به فرعون و اداره اخذ مالیات مربوط مى‌شد، دخالت مى‌کردند. به راستى هیچ ابتکار عمل تازه‌اى در عضویت در طبقات وکلاء و بازرگانان ضرورى نبود، اما چون معبد آمون حداقل یک پنجم سرزمین مصر را تحت حاکمیت خود داشت و به طور طبیعى تجارت آن را هم کنترل مى‌کرد، آن‌هایى که مى‌خواستند بازرگانانى در سطح بالا شوند یا وارد دستگاه حکومتى شوند، متوجه شدند که عاقلانه این است که در پایین‌ترین درجه کاهنى تحصیل کرده و صلاحیت پیدا کنند تا خودشان را به‌عنوان بندگان مؤمن آمون به اثبات برسانند.

قبل از اینکه تحصیل خود را در بیمارستان شروع کنم مجبور بودم در امتحان ورودى پایین‌ترین رده کاهنى در دانشکده الهیات قبول شوم. قبولى در این امتحان بیش از دو سال طول کشید چون به‌طور همزمان باید پدرم را در معالجه بیمارانش همراهى مى‌کردم و از تجربه او معلوماتى را کسب مى‌کردم که در شغل آینده‌ام از آن‌ها بهره ببرم. من همچون گذشته در خانه زندگى مى‌کردم اما باید هر روز در سخنرانى‌هاى تحصیلى شرکت مى‌کردم. همیشه از تحصیل در بیمارستان محروم مى‌شدند، خواه در شهر تبس و خواه در بقیه نقاط کشور مصر.