کتاب ها می توانند جزئی از زندگی ما باشند و ما می توانیم با خرید کتاب های مختلفی خاطره سازی کنیم . کتاب هایی که ارزش خواندن را دارند و می توانند گاها روی مخاطب خود تاثیر گذار باشند . همان طور که می دانید ، کتاب ها با توجه به سلایق و علایق نویسندگان مختلفی نوشته شده اند و که شما هم می توانید تنها با توجه به سلیقه خود کتابی را برای خواندن پیدا کنید .
برخی از کتاب ها هستند که ما هیچز چیز از آن ها نمی دانیم و تنها محو عنوان آن می شویم و همین باعث می شود که خواندن کتاب را پیش بگیریم و روز به روز به جلو برویم تا جایی که کتاب را به پایان برسانیم . این یکی از مهم ترین خاصیت هایی است که کتاب ها می توانند داشته باشند . عنوان های خاص و عجیب و کتاب های فوق العاده .
یکی از کتاب هایی که امروز می خواهیم در این مقاله آن را به شما معرفی کنیم ، کتاب بیشعوری می باشد . عنوانی کاملا متفاوت ، نامی که شما را بیش از پیش شاید ترغیب به خواندن کند . خیلی از افراد هستند که که این کتاب را تنها به دلیل نامی که داشت برای خواندن انتخاب کردند و هیچ گاه از خواندن آن پشیمان نشدند .
کتابی بیشعوری یکی از بی نظیر ترین آثار خاویر کرمنت می باشد ، نویسنده ای که با یک بیماری عجیب به نام بیشعوری سروکار داشت و پس از مدت ها توانست خود را درمان کند . این نویسنده در مقدمه کتاب خود ، این کتاب را به تمام بیشعور ها و تمام کسانی که با بیشعور ها درگیری دارند توصیه کرده است .
معرفی کتاب بیشعوری
کتاب بیشعوری یا همان ” راهنمای علمی شناخت و درمان خطرناک ترین بیماری تاریخ بشریت ” یکی از بهترین کتاب هایی است که در قالب یک رمان نوشته شده و توانسته مشکلات زیادی از مردم را برطرف کند . این کتاب زیبا به موضوعاتی چون : روانشناسی ، خودشناسی ، شخصیت شناسی ، اختلالات شخصیتی و همچنین رفتار شناسی پرداخته است .
خیلی ها هستند که در همان اول کتاب بیشعوری را با در نظر گرفتن این که یک کتاب کاملا تخیلی و طنز مانند است ، برای خواندن انتخاب می کنند و هنگامی که شروع به خواندن می کنند با یک داستان عجیب و باور نکردنی روبه رو می شوند . این کتاب زیبا در قالب یک کتاب طنزمانند ، تمام رفتار های ما انسان ها را روانشناسی کرده ، به گونه ای که حتی خودمان نمی توانیم به آن پی ببریم و برای اولین بار باور کردن آن برایمان سخت است که بخواهیم این موضوع را قبول کنیم .
به شما عزیزان توصیه می کنم قبل از این که این کتاب را برای خواندن انتخاب کنید ، باید خودتان را کاملا وقف این کتاب کنید و تمام چیز هایی که این کتاب در مورد شما می گویید را قبول کنید . چرا که این کتاب در همان ابتدا بیان می کند که شما یک بیشعور هستید ، یعنی همه ما بیشعور هستیم . این کتاب برای افرادی که بیشعور هستند و یا حتی زندگی خود را با بیشعور ها می گذرانند می تواند بهترین گزینه باشد .
در همین ابتدا می خواهیم توجه شما را به متن نوشته شده در پشت جلد کتاب بیشعوری جلب کنیم ، در این متن سوالاتی عجیب مطرح شده که شاید برای شما جالب باشد :
آیا از اینکه همسایهتان زبالههایش را در جوی آب میریزد عصبانی هستید؟ آیا تا به حال پیش آمده که در ادارهای برای گرفتن یک امضا روزها و ساعتها در آمدوشد باشید؟ آیا احساس میکنید برخوردهای رئیستان با شما توهینآمیز است؟ آیا با شنیدن حرفهای سیاستمداران دچار رعشه و ناسزاگویی میشوید؟ هیچ دلتان خواسته یک صندلی را بر فرق پزشکی بکوبید که بدون آنکه اجازه بدهد در مورد بیماریتان توضیحی بدهید شروع به نوشتن نسخه کرده است؟ آیا از دیدن مجریهای تلویزیون عصبی میشوید؟ آیا وسوسه خفهکردن فامیلهایی که دائما مشغول فضولی و نصیحت و بزرگتریاند، زیاد به سراغتان میآید؟ با همکاران از زیرِ کار دررو و زیرآبزن زیاد دست به یقه میشوید؟ آیا هر هفته دوستانی به سراغتان میآیند که بخواهند شما را به فعالیت تجاری یا آیین جدیدی دعوت یا دستکم چاگرایتان را باز کنند؟ رابطهتان با همسرتان چطور است؟ به فکر جداشدن از او هستید یا آنقدر شرور است که حتی جرئت جداشدن از او را هم ندارید؟
خلاصه ای از کتاب بیشعوری
با نگاهی به عنوان این کتاب کاملا م یتوان تشخیص داد که این کتاب چه چیزی را می خواهد به ما بفهماند . این کتاب به طور کلی در قالب یک طنز نوشته شده است و در همین قالب طنز چیز هایی زیادی را به ما آموخته . نویسنده که خود را آدمی بیشعور می داند ، سعی کرده در مقدمه کتاب به این اشاره کند که چگونه خود را به عنوان یک آدم بیشعور شناخته است .
او تمام راه ها را برای فرار از بیشعوری امتحان می کند و پس از این که موفق می شود ، تصمیم می گیرد افراد بیشعور را نیز تحت درمان قرار دهد و به آن ها هم کمک کند تا از بیشعوری راحت شوند . این نویسنده ، تعریف دقیقی برای بیشعوری ندارد و ادعا می کند ، بیشعوری را می تواند نتها از روی رفتار ها تشخیص داد .
کتاب بیشعوری شامل 5 بخش می شود که در هر بخش به صورت جداگانه در مورد بیشعوری ، انواع آن ، راه نجات آن و … صحبت شده است . این بخش ها شامل :
-
چه کسی بیشعور است و چرا یک نفر باید بخواهد بی شعور باشد ؟
-
انواع بی شعور ها
-
وقتی جامعه بی شعور می شود
-
زندگی با بیشعور ها
-
راه نجات
همین که کتاب در قالب طنز نوشته شده ، خواننده را ترغیب به خواندن می کند . در ابتدای تمام فصل های این کتاب جملاتی زیبا و تسخر آمیز نوشته شده است که در ادامه به آن ها اشاره خواهیم کرد :
اگر بیشعورها عاشق میشوند فقط به یک دلیل است: میخواهند در هیچچیز کم نیاورند، از جمله عشق. -وینیفرد، عاشقِ شکستخورده یک بیشعور
بزرگترین راز خلقت این نیست که خدا چرا جهان را خلق کرده است، بلکه این است که چرا بیشعورها را اینقدر گستاخ و منفور آفریده است. -دیوارنوشتهای پشت یک در، در کلیسای بوستون
اگر هفتهای دستکم یک بار در اعتراضی مدنی شرکت نکنم، حُناق میگیرم. علت اعتراض مهم نیست، مهم خود اعتراض کردن است که به خاطر آن زندگی میکنم. -هنریتا براون، یک اکتیویستِ بیشعور تحت درمان
تا زمانی که معلم کودکستان، من را برای اولین بار در عمرم به اسم «کوین» صدا نزده بود، نمیدانستم که اسمم «اوهوی گوساله» نیست. -کوین، فرزند والدین بیشعور
درباره خاویر کرمنت
نویسنده کتاب بیشعوری خاویر کرمنت یکی از مشهور ترین نویسندگانی است که توانسته است با نوشتن این کتاب مخاطبان زیادی را به خود جذب کنند و درصد افرادی که کتاب می خوانند را افزایش دهد . این نویسنده با در نظر گرفتن یکی از بزرگ ترین مشکلات خودش این کتاب را تالیف کرد .
مهم ترین موضوعی که در این کتاب به آن اشاره می شود ، عنوان بیشعوری است و این که بیشعوری یک بیماری به حساب می آید و انسان های بیشعور طبیعتا عادت کرده اند که بیشعور باشند و این جزء بداخلاقی آن ها نیست . به همین دلیل معتقد است که این بیماری درمان یک درمان دارد .
اولین باری که کرمنت متوجه شد که یک آدم بیشعور است ، شاید به زمانی برمیگردد که پسرش به حرف گوش نداد و آن چیزی که او علاقه داشت را در تحصیل ادامه نداد و اینکه دخترش دیگر به او اهمیت نمی داد و یا این که همکارانش آن طور که باید با او رفتار نمی کردند و بهتر است بگوییم ، اصلا رفت و آمد نداشتند .
کرمنت زمانی متوجه این بیماری شد که با یکی از دوستان روانشناسش در این زمینه و در مورد مشکلاتی که در خانواده اش پیش آمده صحبت کرد . تنها حرفی که این روانشناس به او زد ، این بود که تو بیشعوری !!! جمله ای که قبول کردنش برای او سخت بود و به همین دلیل منجر به این شد که او دوستش را برای مدتی ترک کند .
بعد از مدت ها وقتی با خود فکر کرد متوجه شد که واقعا بیشعور است به همینت دلیل با دوستش تماس گرفت و اینبار با زبان خودش به او گفت که من یک بیشعورم . این کتاب مفهوم کلی بیشعوری را از زبان یک بیشعور درمان شده بیان می کند . بیشعوری که توانست خود را در مدت زمانی درمان کند .
بعد از این که کرمنت به این بیماری خود پی برد ، سعی کرد تمام تلاش خود را بکند تا این مشکل خود را برطرف کند . بعد از این که توانست خود را درمان کند ، تصمیم گرفت تمام بیشعور ها را با روش خودش درمان کند و این که بیشعوری درمان ندارد چرا که بیماری نیست را قبول نداشت . پس از آن تصمیم به نوشتن این کتاب طنزآمیز گرفت .
بخشی از جمله های گفته شده در کتاب بیشعوری
هر آدمی، چه پولدار و چه بیپول، چه زن و چه مرد، چه پیر و چه جوان ممکن است به بیشعوری مبتلا شود. نه باهوش بودن و نه کودن بودن، هیچکدام مانع از ابتلا به این عارضه نمیشوند. به عبارت دیگر، بیشعوری مرضی است که میتواند هر کسی را در هر زمانی، بدون هیچ هشداری، آلوده کند. (کتاب بیشعوری – صفحه ۴۸)
تقریبا همه در این امر اتفاق نظر دارند که بیشعور کسی است که رفتار وقیح و نفرتانگیزی را به صورت کاملا ارادی و عمدی از خود بروز میدهد و از ایجاد اختلالی که در کارها به وجود آورده و آزاری که به دیگران رسانده قلبا خوشحال است. (کتاب بیشعوری – صفحه ۵۲)
بیشعورها همیشه وجود داشتهاند و اکنون بیشتر از همیشه وجود دارند. تمام آنچه درباره تاریخ بیشعوری باید دانست، همین است. (کتاب بیشعوری – صفحه ۵۴)
بیشعورها همیشه در حکم معمایی برای دیگرانند. کارهایشان همانقدر متناقض و ناساز است که یک جوجهتیغی بخواهد بادکنک بفروشد. این مشکل پیش از هر چیز به خودفریبی و دمدمی مزاجی بیشعورها بازمیگردد. (کتاب بیشعوری – صفحه ۸۱)
رامترین نوع بیشعورها، بیشعورهای آبزیرکاهند. البته منظور این نیست که این نوع بیشعورها کمخطرتر از بقیه بیشعورهایند، بلکه منظور این است که زیاد به چشم نمیآیند. بیشعورهای آبزیرکاه با مشاهده واکنش جامعه نسبت به بیشعورهای تمامعیار ترجیح میدهند که پشت نقابی از مهربانی و خونسردی پنهان شوند، اما در عین حال همواره میدانند که چگونه این خنجر غلافشده را بهموقع بیرون بکشند و بدون اینکه هیچکس تصورش را بکند، کار خودشان را بکنند. (کتاب بیشعوری – صفحه ۹۱)
یکی از چیزهایی که بیشعورهای عرفانباز در آن استادند، هنر سرقت تالیفات و اختراعات دیگران است. احتمالا به عقیده آنها که معتقدند همهچیز از آنِ خداوند است، تنها چیزی که در سرقت ایدهها و حتی ابداعات دیگران و ادعای تملکشان جایز نیست، درنگ است. (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۲۹)
تنها راه بهبود کیفیت آموزشی، بیرون کردنِ بیشعورها از نظام آموزشی و بازگرداندن اهداف اصلی آموزش و پرورش، یعنی آموختن فکر کردن، خواندن و نوشتن به بچههاست. (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۶۷)
بزرگترین معضل در کار کردن با بیشعورها، این است که محال است پا روی دم آدم نگذارند. وقتی که همکار بیشعورتان بعضی از گزارشهایتان را میدزدد یا به رئیستان میگوید که احتمال دارد معتاد شده باشید، چکار میتوانید بکنید؟ (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۸۲)
سختترین مرحله در درمان و ترک بیشعوری همان مرحله نخست است؛ یعنی پذیرفتنِ بیشعور بودن. هیچکس دوست ندارد قبول کند که بیشعور است و بنابراین لحظه برداشتن نخستین گام، دردآور است. لحظهای که رسیدن به آن، شهامت و اراده بالایی نیاز دارد. (کتاب بیشعوری – صفحه ۲۰۹)
این کتاب یکی از کتاب های پرفروش در فروشگاه اینترنتی کتاب سراج می باشد که شما می توانید به مراجعه به این سایت این کتاب را در مناسب ترین قیمت سفارش و خریداری کنید . خرید از این فروشگاه به صورت آنلاین امکان پذیر می باشد .
سلاااام
وای من از وقتی این کتاب رو خوندنم احساس می کنم چه قدر آدم بیشعوری هستنم…..
سلام
کتاب بیشعوری رو هر کس برای اولین بار بخونه همین حس بهش دست میده دوست عزیز پس زیاد نگران نباش.
خوبیه این کتاب اینکه راهکارهایی برای فرار از بیشعوری گفته
ولی در کل خیلی کتاب با مفهومی هست من که خوشم اومد.
سلام
کتاب بیشعوری خیلی حرف واسه گفتن داره. به نظر نه یبار نه دوبار بیش از چندین بار باید این کتاب ارزشمند رو خوند.
مرسی از مقاله هاتون
با سلام
خوشحالیم که تونستیم اعتماد شما رو جلب کنیم دوست عزیز.