کتاب اشراف زادگان فقیر

کتاب اشراف زادگان فقیر نوشته رضا حیات الغیب است که نگرش شما را نسبت به زندگی، ثروت و فقر تغییر می‌دهد. از دیدگاه این کتاب، هیچ چیز دست نیافتنی نیست.

ممکن است بینش شما اینگونه باشد که چطور تعدادی از مردم در ثروت غرق شده‌اند و به همه خواسته‌هایشان می‌رسند. حال آنکه تعداد زیادی از مردم از بی پولی رنج می‌برند و با وجود تلاش بیشتری که دارند به خواسته‌هایشان نمی‌رسند. این یک نا عدالتی است و انگار که جایی از کار می‌لنگد. رضا حیات الغیب می‌خواهد به شما کمک کند که به این چرخه معیوب خاتمه دهید و آنگونه زندگی کنید که لایقش هستید.

در کتاب اشراف زادگان فقیر می‌خوانیم که فقر و کمبود زاییده ذهن آدمی است. چرا که نیرویی وجود دارد که می‌گوید همیشه باید عده‌ای در فقر و تلاش باشند تا عده‌ی دیگری در ثروت و رفاه زندگی کنند. همچنین این نکته را نادیده نگیریم که حتی اگر همه انسان‌ها فقر را خوب بدانند باز هم این چرخه معیوب است. چرا که ما برای رسیدن به اهدافمان و موفقیت به پول نیاز داریم.

نویسنده سعی دارد به ما بفهماند که فقر در حقیقت وجود ندارد. تمام آنچه تامین کننده نیاز ما است از جانب خدا در سفره جهان گسترده شده و ما توانایی دستیابی به آن را داریم. او این موضوع را در 40 فصل از کتاب بررسی کرده و روشن می‌کند. هر فصل این کتاب مانند تکه‌ای از یک پازل است. شما هر فصل را خوانده و بر حسب درک خود، این تکه پازل را در جایی مناسب از زندگیتان به کار می‌گیرید. پازل هرکس در پایان کتاب، به شیوه‌ای شخصی تکمیل می‌گردد و معنایی جدید به زندگی او اضافه می‌کند.

جملاتی از کتاب اشراف زادگان فقیر را می‌خوانیم:

• هیچ کمبودی در هیج جای جهان هستی وجود ندارد و همه‌ی مردم به مرور این را متوجه خواهند شد. آن زمان، زمانی خواهد بود که صلح سرتاسر جهان را فرا خواهد گرفت.
• عده ای می‌خواهند آحاد مردم در فقر و ناآگاهی زندگی کنند. آنها این گونه براحتی به بردگی گرفته می‌‌شوند! حال اگر مردم آگاه شوند و به راحتی فراوانی و نعمت را به زندگی خود دعوت کنند، دیگر هیچ کسی برده دیگری یا یک سیستم نخواهد شد.

• خود را آن گونه که هستید، نبینید؛ بلکه آن‌گونه که می‌خواهید باشید، ببینید.
• موهبت وقتی پیش می‌آید که شما برای انجام کاری متعهد می‌شوید که فقط به خودتان خیر نمی‌رساند. بعضی‌ها اسمش را می‌گذارند شانس یا تصادف، در حالی‌که این گونه نیست‌. وقتی هر چه دارید می‌بخشید، پاداش‌ها بی‌حدند.
• انسان آنگونه خواهد شد که در قلبش می‌اندیشد‌. نه آنگونه که در مغزش می‌اندیشد.
• دل بزرگ، دلی است که جرات فکر کردن به اندیشه‌های بزرگ را دارد و به جای شکست وبرخودد با مشکلات و تنگناها، در انتظار کامیابی و توانگری است.