آخرین روز یک محکوم به اعدام اثر ویکتور هوگو

خرید رمان آخرین روز یک محکوم به اعدام نوشته ویکتور هوگو

آخرین روز یک مرد محکوم رمان کوتاهی است به ‌قلم ویکتور هوگو که نخستین‌بار در سال  1829 منتشر منتشر شد. این رمان زیبا از اندیشه‌ها و تلاش ویکتور هوگو برای لغو مجازات اعدام سرچشمه می‌گیرد. او این رمان را به شکل بیان افکار مردی نوشته است که به اعدام با گیوتین محکوم شده است. این مرد بی‌نام و نشان در این رمان از ترس‌ها، احساسات و اندیشه‌های خود می‌نویسد. نوشته‌های این مرد همچنین از تغییرات روانی او طی مدتی که در زندان و در انتظار حکم و سپس انتظار برای اعدام داشته است، نشان دارند. در بخشی از این رمان، راوی از ملاقات با فردی دیگر می‌نویسد که گناه او دزدیدن یک قرص نان بوده است و از این طریق ما را به یاد رمان بی‌نوایان می‌اندازد. در بخش دیگری از این رمان زیبا شاهد تلاش ناموفق فرد محکوم به اعدام برای فرار از زندان هستیم. در بخشی از این اثر می‌خوانیم:

“از جا بلند شدم؛ دندان‌هایم به هم می‌خوردند، دست‌هایم می‌لرزیدند و نمی‌دانستم لباس‌هایم کجا هستند. در پاهایم احساس ضعف داشتم و در اولین گامی که برداشتم مانند حمالی که بار زیادی بر دوشش گذاشته شده، سکندری خوردم. با‌این‌حال زندان‌بان را دنبال کردم. دو نگهبان در آستانه‌ی سلول منتظرم بودند. دوباره به مچ دست‌هایم دست‌بند زدند. دست‌بند قفل محکم و کوچکی داشت که نگهبان‌ها آن را به‌دقت می‌بستند. گذاشتم که قفل را ببندند. انگار دستگاهی روی دستگاهی دیگر بسته می‌شد. از حیاط‌خلوتی گذشتیم. هوای زنده و مطبوع صبحگاهی به من جانی دوباره بخشید. سرم را بالا بردم. آسمان آبی بود … .”