معرفی کتاب

معرفی کتاب عشق سال های وبا اثر گابریل گارسیا مارکز

عشق سال های وبا

معرفی عشق سال های وبا : در این مقاله از سایت کتاب سراج می خواهیم درباره یکی از بهترین کتاب های رمان برای شما توضیح دهیم. همان طور که می دانید این روزها کتاب های رمان طرفداران زیادی دارند و هر روز به تعداد علاقه مندان این سبک از کتاب اضافه میشود. کتاب های رمان در زمینه های متنوعی نوشته می شوند و تا به الان توانسته اند، فروش خوبی را در جهان به خود اختصاص دهند. اگر به مطالعه این دسته از رمان ها علاقه مند هستید، پیشنهاد می کنیم برای خرید به سایت کتاب سراج مراجعه کنید. کتاب عشق سال های وبا، اثر گابریل گارسیا مارکز یکی از زیبا ترین رمان های جهان است که بعد از کتاب صد سال تنهایی از نظر شهرت و محبوبیت جایگاه خاصی دارد. این کتاب در سال 1985 نوشته و منتشر شد و در سال 2007 نیز فیلمی از روی آن به دست مایک نیوول ساخته شد.

 

معرفی کتاب عشق سال های وبا اثر گابریل گارسیا مارکز

رمان زیبای عشق سال های وبا داستان عشق “فلورنتینو” نسبت به “فرمینا” است که به صورت حلقه های تودرتو با جریان های احساسی و جذاب نوشته شده و جلو می رود. شخصیت های اصلی رمان هر کدام، داستان خود را نقل می کنند، راوی در فصول مختلف کتاب عوض می شود و این جذابیت نوشته را چندین برابر می کند. اغلب رویداد های این کتاب به طور شگفت آوری غیرقابل انتظار و غافلگیر کننده است. با این حال، گابریل گارسیا مارکز از توضیح بیش از حد آن می پرهیزد و به اتفاق بعدی سرک می کشد. همانطور که در بقیه نوشته های این نویسنده کلمبیایی دیده می شود، عشق عنصر اصلی و حیاتی این اثر است.

مارکز، با ذهن خارق العاده و متفاوتش در نوشتن این رمان، خواننده و دنبال کننده را به تحسین وامی‌دارد. نویسنده در این رمان علاوه بر استفاده از عناصر و پرداخت دنیایی واقعی، اندیشه هایی را با ظرافت بیان می کند که در جهان واقعی، عجیب و غیرمعمول است. انگار در دنیایی دیگر زندگی می کند؛دنیایی که همان دنیای ماست، اما ظرافت ها و شگفتی هایش بیشتر به چشم ما می آید. گابریل گارسیا مارکز چنان هنرمندانه از تضاد ها در این کتاب استفاده می کند که شما را در صفحه صفحه کتاب عشق سال های وبا شگفت زده می کند.

 

معرفی گابریل گارسیا مارکز

گابریل خوزه گارسیا مارکز، نویسنده و روزنامه نگار کلمبیایی در 6 مارس 1927 در دهکده آرکاتاکا متولد شد. او کودکی اش را در یک خانواده فقیر و همراه پدربزرگ و مادربزرگش گذراند. در آن سال ها پدربزرگش در جنگ های داخلی کلمبیا شرکت داشت. گابریل از همان سال های کودکی به نویسندگی و ادبیات علاقه داشت ولی رشته حقوق را در دانشگاه بوگوتا دنبال کرد. بعد از مدتی، در پی علاقه اش به نوشتن روزنامه نگاری را دنبال کرد و با خلق رمان های منحصر به فرد و برجسته به عنوان یکی از شاخص ترین نویسندگان آمریکای جنوبی شناخته شد. او هیچ وقت در سطح دانشگاهی تحصیلات موازی با علاقه اش را دنبال نکرد ولی به دلیل افتخاراتش در دنیای نویسندگی موفق به دریافت مدارک افتخاری نویسندگی از دانشگاه هایی چون، دانشگاه کلمبیا و نیویورک شد. مارکز علاوه بر نوشتن داستان های خارق العاده فردی فعال در اجتماع بود و روحیه ای آزادی خواه داشت. او از مدافعان حکومت کوبا بود و تا سال ها اجازه ورود به خاک آمریکا را نداشت. گابریل گارسیا مارکز در سال های آخر عمرش درگیر سرطان غدد لنفاوی و بیماری آلزایمر بود و بعد از سال ها بیماری در سن 87 سالگی، در 17 آوریل 2014 درگذشت. از آثار برجسته او می توان به صد سال تنهایی، عشق سال های وبا، ساعت شوم، کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد، پاییز پدر سالار، طوفان برگ، تشییع جنازه مادربزرگ و چندین رمان زیبای دیگر اشاره کرد.

 

بخش هایی از کتاب عشق سال های وبا

  • «شش ماه بعد از اولین دیدارشان، سرانجام خودشان را در یک کابین در یکی از کشتیهای رودخانه‌ای تازه رنگ شده یافتند. بعدازظهر زیبایی بود. المپیا زوله تا تازه عشقبازی لذتبخش یک کبوترباز وحشت زده را تجربه کرده بود و در نتیجه ترجیح داد تا چندساعت دیگر همچنان به روی رختخواب و لخت بماند و آرام آرام از آن لحظات لذت برد. کابین برای انجام تعمیرات و رنگ آمیزی خالی شده بود، از سوی دیگر بوی رنگ و تینر هم به آن افزوده شده بود، ولی آن دو، در آن بعد از ظهر غرق در لذت بودند و نابه سامانی و بوی تند آنجا را حس نمی‌کردند. فلورنتینوآریزا در جذبه یک هوس آنی، قوطی رنگ قرمز دم دستش را گشود انگشت اشاره خود را در رنگ فروبرد و روی شرمگاه زن زیبا شکل یک پیکان کشید که نوکش رو به پایین بود و روی شکم زن این عبارت را نوشت: این پیشی ملوس مال من است. همان شب المپیا زوله تا بدون اینکه آن نوشته‌ها را به یاد داشته باشد در برابر شوهرش لخت شد. شوهر او به روی خود نیاورد و کلمه‌ای حرف نزد. به طرف دستشویی رفت و تیغ ریش تراشیاش را آورد و در حالی که زن مشغول پوشیدن لباس شب بود. سر او را گوش تا گوش برید.»

  • «کتاب خواندن برایش عادتی شد سیری ناپذیر. از وقتی مادرش به او سواد خواندن و نوشتن آموخته بود برایش کتاب‌های مصوری از آثار نویسندگان شمال اروپا می‌خرید. کتاب‌هایی که به عنوان قصه یاداستان‌های ویژه نوجوانان فروخته می‌شدند، ولی در واقع کتاب‌هایی بودند بسیار منحرف کننده با داستان‌هایی بس خشن که به سن و سال خواننده توجهی نداشت.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *