معرفی کتاب غرش طوفان اثری از الکساندر دوما

غرش طوفان: در این مقاله می خواهیم درمورد یکی از بهترین کتاب های رمان تاریخی برای شما عزیزان توضیح دهیم. کتاب غرش طوفان به عنوان یکی از برترین و جذاب ترین رمان های تاریخی تا به الان توانسته است طرفداران زیادی را به خود جذب کند و فروش بالایی داشته باشد.

در این مقاله از سایت سراج بوک می خواهیم به صورت کامل درمورد این کتاب و نویسنده آن تا حدودی برای شما توضیح دهیم و در نهایت بخشی از این کتاب زیبا را برایتان بازگو کنیم. همان طور که می دانید کتاب ها در دسته بندی های متفاوت یقرار دارند که هر یک از آن ها، مخاطب خاص خودشان را می طلبند.

برخی از آن ها جنبه تاریخی، فلسفی، عاشقانه، علمی تخیلی، روانشناسی، داستانی و…. دارند. شما باید با در نظر گرفتن دیدگاهی که دارید و نوع سلیقه خود این کتاب ها را از فروشگاه اینترنتی کتاب سراج خریداری کنید. این روز ها بیشتر افراد به دنبال کتاب های رمان هستند تا بتوانند وقت خود را با آن ها بگذرانند. اما نمی دانند که کتاب های تاریخی، جذابیت بیشتری را برای خواننده ایجاد می کنند. چرا که می توانند بیانی از واقعیت باشند.

معرفی کتاب غرش طوفان

شاید خیلی از شما ها اسم این کتاب را شنیده باشید و یا حتی آن را مطالعه کرده باشید. اگر کتاب زیبا و منحصر به فرد ژوزف باسمامو را خوانده باشید، حتما به باید کتاب غرش طوفان را به عنوان ادامه این کتاب در نظر داشته باشید. سعی کنید این کتاب را خریداری و مطالعه کنید. چرا که غرش طوفان ادامه کتاب ژوزف بالسامو می باشد.

کتاب ژوزف بالسامو بیان کننده یک داستان تاریخ فرانسه و انقلابی است که در فرانسه رخ می دهد. این کتاب یکی از بی نظیر ترین کتاب های الکساندر دوما می باشد. پس از اینکه این کتاب را منتشر کرد با استقابل بسیار زیادی مواجه شد و توانست محبوبیت خود را در بین مردم افزایش دهد.

در کتاب ژوزف بالسامو درمورد تاریخ فرانسه توضیح داده شده است اما در کتاب غرش طوفان درمورد دلایلی توضیح داده می شود که فرانسه را در یک انقلاب بزرگ به پیروزی رسانده است. این کتاب زیبا ترجمه شده از کتاب هایی شامل گردنبد ملکه، آنژ پی تو، کنتس دو شارنی و شوالیه دولا مزون روژ می باشد.

هر یک از این کتاب ها به نویسندگی الکساندر توانستند در قالب خود انقلابی عظیم به پا کنند و محبوبیت بسیار زیادی در بین مردم به دست آوردند. اگر به دنبال یک کتاب تارخی جذاب هستید به شما انتخاب و مطالعه کتاب غرش طوفان را پیشنهاد می کنیم، برای سفارش این کتاب می توانید به فروشگاه اینترنتی کتاب سراج مراجعه کنید.

الکساندر دوما نویسنده کتاب غرش طوفان

الکساندر دوما، یکی از مشهورترین نویسندگان فرانسوی است که در 5 دسامبر سال 1870 به دنیا آمد. او یکی از بهترین و محبوب ترین مقاله نویسندان و رمان نویس تاریخ خودش بود به همین دلیل لقب سلطان پاریس را به او داده بودند. او به دلیل اینکه در مدت زندگی خودش مشغول نوشتن رمان های جذاب و عجیبی بود، توانست به یکی از مشهورترین و خبره ترین رمان نویسان جهان تبدیل شود.

الکساندر دوما به عنوان یک رمان نویس، نمایش نامه نویس و خبرنگار جهانی در بین تمام مردم دنیا شناخته شده است و کمتر کسی است که  از آثار او هیچ چیز نداند. او در پاریس به دنیا آمد. پدرش در ارتش ناپلئون ژنرال بود و همین موضوع باعث شد تا آن ها طعم فقر و بیچارگی را تجربه کنند.

در زمان کوتاهی پس از اینکه الکساندر به دنیا آمد خانواده تمام ثروت و دارایی خود را از دست دادند و به همین دلیل شک بزرگی که به ژنرال وارد شد، مرگ او فرا رسید و از دنیا رفت. در همان زمان الکساندر و کودک بود به همراه مادرش به تنهایی زندگی می کرد.

مادرش تمام تلاش خود را کرد تا بتواند بهترین زندگی را برای الکساندر فراهم کند تا بتواند او را به اوج خوشبختی برساند و بهترین امکانات را در اختیار او قرار دهد تا بتواند در هر رشته و زمینه ای که می خواهد تحصیل کند. دوران کودکی الکساندر به سختی سپری شد اما آن ها هنوز امید خود را از دست نداده بودند و هر لحظه امید الکساندر برای رسیدن به برترین آن ها بیشتر و بیشتر می شد.

پس از اینکه الکساندر 20 ساله شد در پاریس مشغول به کار شد. او زمانی که کار خود را شروع کرد توانست بهترین مقاله ها و داستان ها را بنویسد و بهترین نمایشنامه ها و تئاتر ها را بازی کند به طوری که محبوبیت خود را در بین مردم افزایش دهد. در همان زمان نوشتن رمان را آغاز کرد و توانست پیشرفت خوبی داشته باشد. در ادامه به نمونه ای از کتاب های نوشته شده او اشاره خواهمی کرد.

• صید و عسق
• عروسی و تدفین
• هانری سوم و دربارش
• برج نسل
• آنتونی
• لوئی برنارد
• کاترین هوارد
• وصیت نامه سزار
• کیش و مات
• ناپلئون بناپارت

بخشی از کتاب غرش طوفان

ملکه آهسته دست خود را از دست شاه بیرون کشید و گفت: اعلیحضرتا، من ملکه فرانسه هستم و یک ملکه فرانسه نباید هرگز دروغ بگوید. شاه با حیرت گفت: مقصود شما چیست؟ ملکه گفت: مقصودم این است که من دیروز ساعت هشت بعد از ظهر به پاریس مراجعت نکرده بودم. شاه با تعجب سر راه عقب برد و ملکه هم با خونسردی اضافه کرد: بلی اعلیحضراتا، دیروز ساعت هشت بعد از ظهر مراجعت نکرده بودم بلکه ساعت شش صبح به کاخ بازگشت نمودم.

شاه گفت:آه… ملکه گفت: بلی… و اگر برادر شما آتای کنت دارتوا دیشب مرا در منزل خود جای نمی داد من می بایست تا صبح پشت درهای کاخ در این هوای سرد بمانم و اگر از سرما تلف نمی شدم باری رسوایی بزرگی به وجود می آمد. شاه گفت: آه… شما دیشب به کاخ مراجعت نکرید؟ من پس حق داشتم که نگران باشم.

ملکه گفت: اعلیحضرتا، من از این مطلب که می خواهم بگویم. معذرت می خواهم ولی ذکر این مطلب لازم است. شما چون یک دانشمند ریاضی هستید، مثل یک نفر ریاضی دان فکر می کنید و فکر خود را به موقع اجرا می گذارید نه مثل یک شوهر محبوب که می دادند زوجه او به وی علاقه بسیار دارد.

شاه گفت: خانم، منظور شما را نفهمیدم. ملکه گفت: اعلیحضرتا، شما چون یک ریاضی دان هستید برای اینکه بدانید زن شما چه موقع به کاخ مراجعت می کند دستور دادی که درهای کاخ را ببندند و به افسارن سپردید که به هیچ عذر و دلیل، دری را نگشایند و شاید شماره نگاهبانان را مضاعف کردید.

در صورتی که هیچ یک از کارها لزوم نداشت و همین قدر کافی بود که امروز صبح مرا سرافراز کنید و از من بپرسید که شب گذشته در چه ساعتی مراجعت کردم تا اینکه من جواب صحیح را به شما عرض کنم. شاه که تازه متوجه شده بود که چه حرکت ناپسندی کرده دوباره سر را پایین انداخت.