چنین گفت زرتشت: یکی از بهترین کتاب هایی که امروز می خواهیم در سراج بوک به شما علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی معرفی کنیم، چنین گفت زرتشت می باشد. این کتاب به نویسندگی فردریش نیچه می باشد که تا به الان توانسته است، مورد استقبال افراد زیادی قرار بگیرد.
اگر به مطالعه کتاب علاقه دارید و به دنبال رمان های فلسفی هستید، می توانید این کتاب را مورد بررسی قرار دهید، به شما این اطمینان را می دهیم با مطالعه این کتاب علاقه شما به کتابخوانی بیشتر خواهد شد. در این مقاله به معرفی این کتاب خواهیم پرداخت و بخشی از داستان آن را برای شما عزیزان بیان می کنیم.
معرفی کتاب چنین گفت زرتشت
نیچه به عنوان یکی از مشهور ترین و معروف ترین نویسندگان در زمان خودش است، رمان زیبای چنین گفت نیچه به عنوان یکی از شناخته شده ترین کتاب هایی است که او تا به الان نوشته است. علاقه مندان به رمان های فلسفی می توانند یک داستا جذاب را دنبال کنند، اما افرادی که برای اولین بار است می خواهند کتابی را برای خواندن اینتخاب کنند، مطمئنا کمی برایشان سنگین خواهد بود.
خیلی از افراد فکر می کنند، این کتاب تماما در مورد دین زرتشت و پیامبر اسلام صحبت کرده است، در حالی که وقتی بخشی از این کتاب را بخوانید متوجه خواهید شد که این کتاب، تنها دیدگاه اصلی و شخصی خود نیچه در رابطه با زرتشت است و تمام برداشت هایی که او به طور شخصی از این کلمه دارد.
نیچه در این کتاب طوری داستان خودش را بیان کرده است، که شما می توانید خود او را به عنوان نیچه بشناسید، او می تواند به عنوان شخصی که همیشه تنهاست و هیچ کاری نمی کند تا جاودانگی به سراغش بیاید خود را زرتشت داستان خودش معرفی کند. این کتاب به عجیب ترین داستان ها و اتفاقات در زندگی اشاره می کند.
در این داستان در مورد پیامبری صحبت شده است که بعد از مدتی از کوه پایین می آید تا بتواند به مردم خبری را برساند و در مورد ادامه دهنده راهش برای مردن بگوید، همچنین اطلاعاتی در مورد جانشینی که دارد به مردم بدهد. این کتاب به عنوان یکی از تاثیرگذار ترین کتاب هایی است که می توانیم در زمینه فلسفی به آن اشاره کنیم.
طبیعتا کتاب هایی که نوشته می شوند تا حدودی دارای فن بیان متفاوتی هستند، کتاب نیچه هم به همین صورت می باشد و شما می توانید با خواندن حتی بخش کوتاهی از آن به راحتی جذب آن شوید و ساعت ها پای آن بنشینید برای این که آن را به پایان برسانید. این کتاب در مرحله اول به علاقه مندان کتاب های فلسفی پیشنهاد می شود.
در مورد فردریش نیچه نویسنده اثر چنین گفت زرتشت
فردریش نیچه به عنوان یکی از بزرگ ترین شاعران، منتقدان فرهنگی، نویسندگان، آهنگسازان، فیلسوفان، جامعه شناسان در آلمان شناخته می شود. او در اکتبر سال 1844 در آلمان متولد شد و در یک خانواده فرهنگی زندگی خود را ادامه داد. او به عنوان یجوان ترین دانشجو در سال 1869 یعنی در سن حدودا 24 سالگی، توانست به کرسی فیلولوژی کلاسیک در دانشگاه بازل برسد.
مشکلات زیادی از جمله بیماری های که او در این سال ها داشت، اجازه ماندن در این کرسی را از او گرفت و او ناچار شدن ازآن جا کناره گیری کند. بیماری او به قدری شدت گرفته بود که در نهایت در سن 44 سالگی قوای ذهنی خودش را به صورت کامل از دست داد و به فراموشی منجر شد.
او در این مدت تمام عمر خود را در کنار مادش مراقبت شد و در نهایت عمر خودش را در سال 1900 از دست داد. او در این مدت که عمر کرد نوشته های زیادی در زمینه های فلسفی، شاعری، فرهنگی و رمان نوشت و توانست مخاطبان زیادی را به داستان های خودش جذب کند. از جمله دیگر آثار این نویسنده می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- زایش تراژدی
- انسانی زیادی انسانی
- سپیده دمان
- حکمت شادان
- چنین گفت زرتشت
- تبارشناسی اخلاق
- اینک انسان
- غروب بتان
- نیچه علیه واگنر
- اراده قدرت
- اکنون میان دو هیچ
- آواره و سایه اش
بخشی از جملات داستان زیبای چنین گفت نیچه
دوستان من! دوستتان را طعنهای زدهاند: «زرتشت را بنگرید که در میانِ ما چنان میگردد که گویی در میانِ جانوران میگردد!» اما همان به که میگفتند: «مردِ دانا در میانِ آدمیان چنان میگردد که در میانِ جانوران.» مردِ دانا انسان را چنین مینامد: جانوری با گونههای سرخ.
بهراستی، بهر دردمندان چهها که نکردهام. اما از آن زمان که آموختهام خود را شادتر کنم، این کار را همیشه به از آن کار یافتهام. انسان از آغازِ وجود، خود را بسی کم شاد کرده است. برادران «گناه نخستین» همین است و همین! هر چه بیشتر خود را شاد کنیم، آزردنِ دیگران و در اندیشهیِ آزار بودن را بیشتر از یاد میبریم.
ازاینرو، چون دستم دردمندی را یاری کند، میشویمش و با این کار روانم را نیز میشویم. هرگاه که دردمندی را هنگام درد کشیدن دیدهام، از شرمش شرمسار شدهام، زیرا به یاری برخاستنم غرورش را پایمال کرده است.
در گوشِ آن کس که در تسخیرِ شیطان است، اما، این سخن را زمزمه میکنم: «همان به که شیطانت را بزرگ کنی! درین کار تو را نیز راهی به بزرگی هست!» های، برادران! مردم کمیبیش از آنچه باید از حالِ یکدیگر باخبرند! و هستند بسا کسانی که درونشان بر ما آشکار است و با این همه دیری به درونِشان راه نمیتوان برد.
با آدمیان زیستن دشوار است، زیرا خاموش ماندن بسی دشوار است. بزرگترین بیدادِ ما نه به آن کسیست که ازو بیزاریم. بل با کسیست که با او هیچ سروکارِمان نیست. اگر تو را دوستی دردمند باشد، بهرِ دردش آسایشگاهی باش؛ اما آسایشگاهی چون بستری دُرُشت، بستری سفری. اینگونه به از همه او را یاری توانی کرد. و چون دوستی با تو بدی کند، با او بگو: «آنچه با من کردهای بر تو بخشودم. اما آنچه با خود کردهای را چگونه توانم بخشود؟»
سلام
من کلا به رمان ها و کتاب های فلسفی علاقه زیادی دارم از وقتی این مقاله رو خوندم علاقم بیشتر شد. واسه همون سفارش دادم این کتاب رو ولی هنوز به دستم نرسیده
ممنون از کتاب های خوبتون . در ضمن قیمت ها خیلی مناسبن
باسلام
ممنون که به ما اعتماد کردید و کتاب موردنظرتون رو از سراج بوک سفارش دادید.