کتاب کافکا در کرانه اثر هاروکی موراکامی

خرید کتاب کافکا در ساحل اثر هاروکی موراکامی

خرید کتاب کافکا در ساحل اثر هاروکی موراکامی : کتاب های رمان می توانند به عنوان بهترین کتاب هایی باشند که این روز ها ما را سرگرم می کنند . رمان ها در دسته های متنوعی قرار دارند ، برخی از آن ها تخیلی هستند ، برخی عاشقانه ، برخی ایرانی و یا خارجی و … شما می توانید با توجه به نوع سلیقه ای که دارید کتاب خود را برای خواندن سفارش دهید . کتاب ها می توانند جزئی از زندگی ما باشند پس انتخاب آن می تواند تاثیرگذار باشد . این که شما چه کتابی را برای خواندن انتخاب می کنید ، می تواند علاقه شما را به کتاب و کتابخوانی علاقه مند کند .

رمان کافکا در کرانه | شاهکاری از ادبیات شرق دور

کافکا در کرانه یا کافکا در ساحل نام رمانی است به قلم هاروکی موراکامی نویسنده نامدار معاصر ژاپنی که آثارش به بیش از ۵۰ زبان دنیا ترجمه شده‌اند. کافکا در کرانه در سال نخستین‌بار در ژاپن به زبان ژاپنی منتشر شد و دو ترجمه از این اثر‌ به‌طور همزمان در سال ۱۳۸۶ به زبان فارسی منتشر شدند.

کافکا در کرانه رمانی پیچیده با دو خط داستانی است. فصول فرد این کتاب، داستان زندگی کافکا تامورا را نقل می‌کنند. نوجوانی با جثه بزرگ‌تر از همسالان خود که فرزند یک مجسمه‌ساز ژاپنی است. او در همین سن پدرش را رها می‌کند تا مادر و خواهرش را بیابد. یکی از دلمشغولی‌های او در این دوره خواندن کتاب هزار و یک شب در کتابخانه‌ای است که توسط خانم سائکی از راه دور اداره می‌شود. او در ادامه به یکی از مظنونان قتلی وحشیانه تبدیل می‌شود.

فصول زوج در رمان کافکا در کرانه داستان زندگی ساتورو ناکاتا است. در این رمان می‌خوانیم که در زندگی ناکاتا در سن ۱۶ سالگی اتفاقی عجیب افتاده است که در زمان از آن با نام حادثه تپه برنج یاد می‌شود. طی این حادثه نوری درخشان در آسمان پدیدار می‌شود و نوجوانانی که برای چیدن قارچ به تپه برنج رفته بودند، بی‌هوش می‌شوند. از بین آن‌ها ناکاتا زمانی طولانی‌تر از دیگران بی‌هوش بوده است و بعد از آن معلوم می‌شود توانایی‌های ذهنی‌اش را برای یادگیری از دست داده است. نکته غریب این‌که او توانایی دیگری یافته است. توانایی ارتباط با گربه‌ها. بنابراین او از این توانایی برای یافتن گربه‌های گمشده استفاده می‌کند. کافکا در کرانه رمانی عجیب و در عین خواندنی است که شما را به خواندن این شاهکار ادبیات ژاپن و آسیا دعوت می‌کنیم.

بخشی از متن کتاب کافکا در ساحل

احتمالا همیشه آن‌جا بوده، جایى پنهان بوده. اما وقتش که برسد، در سکوت بیرون مى‌زند، باعث مى‌شود هر سلول بدنت یخ بزند. در آن سیلاب بى‌رحم غرق مى‌شوى، سعى مى‌کنى نفس بکشى. به هواکش نزدیک سقف مى‌چسبى، تقلا مى‌کنى، اما هوایى که موفق مى‌شوى فرو بدهى، خشک است و گلویت را مى‌سوزاند. آب و عطش، سرما و گرما این عناصرِ به ظاهر متضاد ترکیب مى‌شوند تا به تو هجوم بیاورند. دنیا فضایى عظیم است، اما فضایى که تو را در خود جاى بدهد و لازم نیست زیاد بزرگ باشد هیچ‌جا پیدا نمى‌شود. تو دنبال صدایى هستى، اما چه نصیبت مى‌شود؟ سکوت. دنبال سکوت مى‌گردى، اما مى‌دانى چه مى‌شود؟ تنها چیزى که مدام و مدام مى‌شنوى، صداى این نشانه است. گاهى این صداى پیامبرگونه دکمه‌ى پنهانى را که در اعماق مغزت پنهان شده، فشار مى‌دهد.