-40%
19
اردیبهشت
(خرید کتاب روزهای خاکستری اثرهانیه حدادی اصل با اطمینان از سایت ما)
خانه پر از هياهو بود.دود اسپند همه جا را پر كرده بود به حدي كه چشم چشم را نميديد. همه فاميل جمع بودند.همه شاد بودند و مي خنديدند حيات اب و جارو شده و بوي محبوب شب همه جا پيچيده شده بود، ريسه چراغ هاي رنگي باغ را زيبا تر ساخته بود . گوشه اي از باغ ديگ هاي بزرگي روي هيزم گذاشته بودند و اشپز هاي زيادي مشغول تهيه و تدارك شام بودند بچه ها گوشه ديگر جنب و جوش شيريني داشتند و بزرگترها هر كدام به كاري رسيدگي ميكردند. تمام اتاق ها پر از ممهمان بود خانم ها در طبقه پايين و اقايان در طبقه بالا بودند. همه خدا را شكر ميكردند و به سودابه تبريك ميگفتند كه اين بار نوزاد سالمي به دنيا اوردهاو كه بعد از ازدواجش چهار بچه مرده به دنيا اورده بود بالاخره صاحب دختر سالمي شده بود . سودابه عزيز دردانه و اخرين فرزند خان بابا يكي از مالكان بزرگ محلات شميران بود و همه خان بابا را بزرگ خود مي دانستندو او را به طور خاصي دوست ميداشتند و احترام خاصي برايش قائل ميشدند . هيچ كس به خود اجازه نميداد چه در حضور خان بابا و چه در غيابش پشت سر سودابه حتي او را با كلمه تو خطاب كند او در بين خواهران و برادرش ارج و قرب زيادي نزد خان بابا داشت. به سن جواني كه رسيد با وجود خواستگاران زيادي كه داشت به رسم فاميلي كه با دنيا امدن كودك دختري نامش را بر روي پسري از همان فاميل مي نهادند به همه خواستگاران جواب رد داد و به همسري پسرعموي خود در امد درست مثل خواهر بزرگش پروانه…
از اولش شروع میکنم قصه اینجوری شروع شد که توی گهواره بودی و فارغ از همهجا، من بودم ولی متوجه نبودم شاید اگه اون موقع چیزی میفهمیدم جلوی خان بابا میایستادم و مقاومت میکردم اما نشد. زمان گذشت و گذشت تا ما شدیم به قول قدیمیها دو تا آدم عاقل و بالغ فهمیدیم چه کلاهی سرمون رفته… زندگی رو کرده بودیم میدون جنگ، میجنگیدیم تا شاید بالاخره یکیمون پیروز بشه اما من و تو شکست خورده بودیم و دشمن پیروز شد. برای فرار از ه دیگه اشخاص دیگه رو انتخاب کردیم و روزبه روز به اونا علاقهمندتر میشدیم اما این وسط باز هم شکست خورده بودیم، سعی کردیم درد سختش رو فراموش کنیم… گذر زمان خیلی چیزها رو یادم داد. یادم داد که میشه توی قفس هم آزاد بود. میشه این اسارت رو دوست داشت، یادم داد که میشه خیلی چیزها رو باور داشت و به زندگی جور دیگه نگاه کرد… .
وزن | 688 گرم |
---|---|
موضوع |
رمان ایرانی |
نویسنده | |
ناشر | |
جلد |
گالینگور (سخت) |
سود خرید |
40% تخفیف |
خرید مطمئن از کتابفروشی
کتابفروشی آنلاین با مجوز های رسمی
پردازش و ارسال سریع
پردازش بدون تاخیر و ارسال پیشتاز
تضمین سلامت کتاب
بسته بندی با پلاستیک حبابدار
تماس بگیرید: 09128483049
خرید کتاب از کتابفروشی آنلاین سراج بوک یکی از بهترین تجربه های شما خواهد بود، به این دلیل که ما تمام تلاشمان را در راستای کسب رضایت شما میکنیم و هدف اصلی ما ساختن یک خاطره شیرین از خرید اینترنتی کتاب است.
سراج بوک متشکل از تیمی جوان، با استعداد و علاقهمند به کتاب از سال ۱۳۹۶ فعالیت اینترنتی خود را شروع کرد.
با این حال بعد از گذشت ۷ سال تلاش بیوقفه ما متوقف نشده و هر روز به امید یادگیری، پیشرفت و ارتباط بیشتر با شما عزیزان روز خودمان را شروع میکنیم.
با کسب تجربه های مختلف در طی این سال ها تصمیم گرفتیم که یک فروشگاه معمولی نباشیم, به این دلیل که شما بهترین مردم دنیا هستید و لیاقت شما فقط بهترین هاست، پس پیش به سوی کسب عنوان بهترین سایت خرید کتاب در ایران با سراج بوک
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.